کشاورزی شهری

محیط زیست > زیست‌بوم

 

 تغذیه یک شهر، کار خارق‌العاده‌ای نیست. برای مثال،‌ مردم لندن در یک روز هشت هزار تن غذا مصرف می‌کنند.

بخش عمده این غذا، محصولات غذایی تازه و یا کشت شده است. در قرن‌های اخیر، در اطراف شهرهای زیادی، زمین‌های وسیعی برای کشت سبزی وجود داشته است.

بخش زراعتی لندن دره «لی» بوده است که محل برگزاری مسابقات المپیک 2012 خواهدبود. امروز، حدود 80درصد مواد غذایی لندن، از طریق دریا وارد این شهر می‌شود. برای مثال، سیب از نیوزلند، سبزیجات از آفریقا و گوشت از برزیل وارد این شهر می‌شود.

این موضوع، واکنش‌هایی را ایجاد کرده است. مواد غذایی قبل از رسیدن به شهرهای ثروتمند، باید ساعت‌ها پرواز کنند. برای مثال، یک وعده غذای معمولی، مسیری حدود سه هزار کیلومتر را از مزرعه‌ها تا شهرها طی می‌کند. برای همین، مسوولان به فکر تولید محصولات محلی افتاده‌اند. این در حالی است که کشورهای فقیر، با زیربنایی سست و دولت‌های ضعیف، قادر به مدیریت درست واردات خود نیستند.

به دلیل ناتوانی و یا بی‌میلی شهرها در تکیه به منابع غذایی وارداتی، ‌مسوولان شهرها، مواد غذایی مورد نیاز را به گونه‌ای جدید تامین می‌کنند. بنا به گزارش سازمان ملل متحد، حدود 15درصد محصولات غذایی جهان، ‌در مناطق شهری تولید می‌شود و این مقدار رو به رشد است.

حدود یک‌میلیارد شهرنشین که تقریبا یک سوم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، ساعاتی از هفته را صرف کشت و کار می‌کنند تا بتوانند به تولید مواد غذایی خانواده‌هایشان کمک کنند، یا محصولات تولیدشده را در سوپرمارکت‌های محلی بفروشند.

رشد بیش از حد و سریع شهرها باعث شده است که کشاورزان شهری، موفق‌تر از کشاورزان روستایی شوند. از طرفی، کشاورزان شهری در سیستم‌های نوین، سرمایه‌گذاری می‌کنند تا با طرح‌های کوچک خود، سودهای فراوان داشته باشند.

در «کلکته» هندوستان، حدود 20 هزار نفر با استفاده از زباله‌ها، کودهای غنی تولید می‌کنند و موجب افزایش زباله‌های شهرها می‌شوند. در «لیما» و پرو عده‌ای در مکان‌های غیرقانونی به پرورش خوک پرداخته‌اند و در «نایروبی» و «کنیا»، ‌عده‌ای در قفس‌های چسبیده به آپارتمان‌هایشان، دست به پرورش مرغ زده‌اند.

در «هاییتی»، عده‌ای در لاستیک‌های کهنه کامیون‌ها، سبزیجات پرورش می‌دهند. در دهه 1990 در تمام زمین‌های اطراف «سارایوو»، پایتخت «بوسنی» که قبلا گورستان بوده‌اند، زمین‌های زراعتی به‌ وجود آمده است. حتی در بریتانیا، 30هزار منطقه شهری برای پرورش سبزی و میوه مشخص شده است.

در «شانگهای»، ‌یکی از ابرشهرهای رو به انفجار چین، حدود یک سوم زمین‌ها در محدوده شهر کشاورزی شده‌اند و حدود یک میلیون نفر از ساکنان آن در این مزارع کشاورزی مشغول کار هستند. 

كشاورزي شهري

كشاورزي شهري و حومه[1]، در درون و اطراف مرزهاي شهرهاي جهان به­وقوع مي­پيوندد و شامل محصولات زراعي و دامپروري، ماهي­گيري و درختكاري در محدوده شهرها مي­باشد. همچنين شامل محصولات غيرمصرفي نظير خدمات اكولوژيكي نيز مي­گردد. در اغلب موارد، سيستم­هاي زراعتي و باغباني چندگانه در نزديكي شهرها وجود دارد (FAO, 1999).

مقوله كشاورزي شهري به روند توليد هرگونه محصول كشاورزي در محدوده شهرها يا حومه آن­ها اطلاق مي­گردد. مي­تواند شامل پرورش مواد غذايي (سبزيجات، حبوبات، قارچ و حتي گوشت و لبنيات)، گياهان دارويي، درختچه­ها و گياهان تزئيني باشد. همچنين تكنيك­ها و رويكردهاي متنوعي از پرورش دادن در حياط خلوت تا باغباني­هاي وسيع شهري، گلخانه­هاي هيدروپونيك و آبزي­پروري را در بر مي­گيرد. كشاورزي شهري فقط باغباني در شهر نيست بلكه از مؤلفه­هاي مهم و اساسی بسياري از شهرها محسوب مي­شود. تغذيه به­دليل نقش اصلي­اش در حيات، سلامت، فرهنگ و محيط زيست يكي از مهمترين مقولات جامعه بشری شهرنشين است (Urban Agriculture Strategy,2002).  

کشاورزي شهري يکي از منابع تأمين کننده سيستم­هاي تغذيه شهري است و تنها يکي از چندين گزينه امنيت غذايي براي خانوارها محسوب مي­شود. به­عنوان مثال، يکي از چندين ابزار استفاده مفيد از فضاهاي باز شهري، احياي مواد زايد جامد و مايع شهري، ايجاد درآمد و اشتغال و نيز مديريت مؤثر منابع آب مي­باشد. اهميت و تنوع سيستم­هاي کشاورزي شهري در هر شهر معيني براساس سطوح مختلف به­شرح ذيل دسته­بندی می­شود:

-       سطح جهاني (تجارت بين­الملل)

-       سطح ملي (سطح توسعه، سازگاري ساختار مالي، حوادث، سياست­هاي بخش کشاورزي)

-       سطح منطقه­اي (سيستم تأمين غذاي شهري، آب و هواي غالب، پتانسيل سنت­هاي غذايي و کشاورزي)

-       سطح شهري (رشد و تراکم جمعيت، آرايش کالبدي، سطوح اشتغال، سليقه مصرف­کنندگان و بازار، قوانين) 

-       سطح نواحي شهري (شهر در برابر حومه آن، کم درآمد در برابر مرفه، کم تراکم در برابر پرتراکم، ساکنين در برابر ديگر کاربران)

-       سطح خانوارها (اندازه، نرخ وابستگي، سطوح درآمد، مسئوليت­هاي جنسيتي)

-       سطح اشخاص (سطح تحصيلات، نحوه تقسيم و درصد کاربری­ها در زمين مسکونی، مهارت­هاي زراعتي، دسترسي به منابع) (Mougeot)

کشاورزي شهري در بستر شرايط بومي و الزامات خاص هر منطقه شهري تعريف وتوجيه مي­شود. نکته مهم اين است که مقصود از کشاورزي در شهر، زراعت وکشت و کار به معناي عمومي آن نيست. توليد محصولات کشاورزي اساسي نظير گندم، برنج و غلات نيازمند شرايط کشاورزي حرفه­اي وتوسعه يافته برای تأمين نيازهای ملي و در مقياس کلان است. مقصود از ايجاد کشاورزي در شهر، کاشت و توليد محصولات خرد غذايي با روش­هاي آسان و با حداقل امکانات مي­باشد. توليد سبزيجات، صيفي­جات و برخي ميوه­هاي بومي در مناطق مسکوني شهري نه تنها محتمل و انجام شدني است، بلکه بنا به ضرورت­هاي توسعه شهري، امري سودمند و ضروري تلقي می­شود (دانشپور، 1387).

 

جدول 1) مقايسه شاخص­های كشاورزي شهري در برابر كشاورزي روستايي در كشورهاي درحال توسعه

 (Hubert, 2008)

شاخص­ها

كشاورزي شهري

كشاورزي روستايي

اشتغال

نيروي كار در شهرها به­ندرت به اين­كار مشغول­اند.

كشاورزي از شغل­هاي اصلي در مناطق روستايي است.

درآمد

كشاورزي يك منبع درآمد موقت يا قسمتي از منبع درآمد محسوب مي­شود.

كشاورزي منبع اصلي تأمين درآمد مي­باشد.

شكل زراعت

غيررسمي و اغلب با استفاده غيرقانوني از زمين

دسترسي سنتي به زمين

تأمين بازار

بازارهاي شهري و خود مصرفي

خودمصرفي، بازارهاي شهري و روستايي، صادرات

نوع محصولات

محصولات با ارزش بالا و فاسدشدني

همه اقلام،‌خصوصاً اقلام اصلي

زنجيره محصول

زنجيره بازاريابي كوتاه

زنجيره بازاريابي طولاني

دسترسي به منابع

نزديك به فروشندگان

دور از فروشندگان

ريسك­هاي ايمني مواد غذايي

خطرناك (برای محيط زيست)

ريسك پايين

دسترسي به منابع طبيعي

رقابت شديد با ديگر فعاليت­هاي اقتصادي شهري

رقابت كم با ديگر كاربري­ها

سياست عمومي

مبهم، عموماً به نفع ديگر فعاليت­ها و كاربري­هاي شهري مي­باشد

داراي اولويت براي سياست­گذاران در مناطق روستايي

 

 

 

 

بنابه گزارش سازمان ملل متحد، حدود 15درصد محصولات غذايي جهان، ‌در مناطق شهري توليد مي‌شود و اين مقدار رو به رشد است. حدود يک‌ميليارد شهرنشين که تقريبا يک سوم جمعيت جهان را تشکيل مي‌دهند، ساعاتي از هفته را صرف کشت و کار مي‌کنند تا بتوانند به توليد مواد غذايي خانواده‌هايشان کمک کنند، يا محصولات توليدشده را در سوپرمارکت‌هاي محلي بفروشند. رشد بيش از حد و سريع شهرها باعث شده است که کشاورزان شهري، موفق‌تر از کشاورزان روستايي شوند. از طرفي، کشاورزان شهري در سيستم‌هاي نوين، سرمايه‌گذاري مي‌کنند تا با طرح‌هاي کوچک خود، سودهاي فراوان داشته باشند.

در «کلکته» هندوستان، حدود 20 هزار نفر با استفاده از زباله‌ها، کودهاي غني توليد مي‌کنند و موجب کاهش زباله‌هاي شهرها مي‌شوند. در «ليما» پرو عده‌اي در مکان‌هاي غيرقانوني به پرورش خوک پرداخته‌اند و در «نايروبي» کنيا، ‌عده‌اي در قفس‌هاي چسبيده به آپارتمان‌هايشان، دست به پرورش مرغ زده‌اند. در «هاييتي»، عده‌اي در لاستيک‌هاي کهنه کاميون‌ها، سبزيجات پرورش مي‌دهند. در دهه 1990 در تمام زمين‌هاي اطراف «سارايوو»، پايتخت «بوسني» که قبلا گورستان بوده‌اند، زمين‌هاي زراعتي به‌ وجود آمده است. حتي در بريتانيا، 30هزار منطقه شهري براي پرورش سبزي و ميوه مشخص شده است. در «شانگهاي»، ‌يکي از ابرشهرهاي رو به انفجار چين، حدود يک سوم زمين‌ها در محدوده شهر کشاورزي شده‌اند و حدود يک ميليون نفر از ساکنان آن در اين مزارع کشاورزي مشغول به­کار هستند. اين شهر، شير و تخم‌مرغ مورد نياز خود و تقريباً قسمت عمده سبزي خود و بخشي از گوشت و تقريباً دوميليون تن از غله مصرفي سالانه خود را تأمين مي‌کند (دانشپور، 1387).

علي­رغم تراكم ذاتي شهرها، پتانسيل عظيمي براي پرورش دادن مواد غذايي وجود دارد. اسميت و همکارانش (1995) گزارش دادند که طبق آمار 1980 آمريكا، فضاي كلان­شهرها تنها 30% ارزش دلاري محصولات كشاورزي آمريكا را توليد مي­كرد. در سال 1990، اين رقم به 40% افزايش يافت. در حدود 80000 باغبان به­همراه ليست انتظار 16000 نفري در فضاهاي شهري در برلين وجود دارد. سنگاپور در توليد گوشت كاملاً خودكفا بوده و 25% از نيازهاي نباتي خودش را توليد مي­كند. باماكوی مالی، در توليد سبزيجات خودكفا بوده و بيش از نيمي از مرغ مصرفي­اش را نيز توليد مي­كند. در حال حاضر، 65% خانواده­هاي مسكو در توليد محصولات غذايي­شان درگير هستند، در مقايسه با سال 1970 كه اين رقم 20% بود (Urban Agriculture And Sustainable Cities).

دولت كوبا بعد از سقوط شوروي و حذف کمک‌هاي کشاورزي، کاشت سبزيجات را در حياط‌هاي خصوصي و مناطق عمومي شهرها ترغيب کرد و يک سيستم رشد گياهی مبتني­بر کودهاي شيميايي را جايگزين کودهاي حيواني کرد. در سال 1997، اين سيستم توانست تقريباً 21 هزار تن سبزي توليد کند و در سال 2005 با دست‌يابي به 27.2 هزار تن، به الگويي موفق براي انجام پروژه‌هاي مشابه در سراسر دنيا تبديل گشت. در هاوانا، کوبا، بيش از 26000نفر بر روي 2439 هکتار فعاليت مي­کنند و سالانه 25هزار تن مواد غذايي توليد می­نمايند (FAO, 2007).

خاورميانه داراي بالاترين نرخ­هاي شهرنشيني دربين کشورهاي در حال توسعه مي­باشد و درصد زيادي از جمعيت در منظومه­هاي شهري کوچک و بزرگ زندگي مي­کنند. اين به آن معناست که نقش کشاورزي شهري در اين ناحيه نسبت به نواحي ديگر چشمگيرتر است. نوع محصولات کشاورزي در شهرهاي خاورميانه بيشتر تحت تأثير آب وهواي گرم وخشک اين منطقه قرار دارند. اين محصولات براي کشت فشرده در زمين­هاي محدود مناسب مي­باشند ونسبت به آلودگي ناشي از خاک، آب يا هوا حساسيت کمتري نشان مي­دهند. به­عنوان مثال، درختان ميوه نواحي خشک نظير انجير، خرما، توت و زيتون علاوه­بر توليد محصول، به­عنوان درختان زينتي نيز در مناطق شهري عمل مي­کنند. خاورميانه هم­چنين به­علت دارا بودن شرايط خشک و نيمه­خشک و پيامدهاي ناشي از آن، منطقه مناسبي براي توسعه فناوري­هاي جديد کشاورزي محسوب مي­شود. به­عنوان نمونه در اردن روش­هاي آبياري قطره­اي در گلخانه­ها و فضاي باز رواج و توسعه يافته است. در تونس و مراکش بازيابي آب مصرف شده تجربه مي­شود و کشورهاي شبه جزيره عربستان در حال توسعه روش­هايي براي شيرين کردن آب دريا و استفاده از گياهان آبزي هستند (دهقان، 1383).

 

ضرورت­هاي شکل­گيري کشاورزي پايدار شهري

کشاورزي پايدار برخاسته از توسعه پايدار مي­باشد که اين نيز ناشي از نياز انسان امروز در مقابل پيامدهاي سوء جهان صنعتي و مصرفي عصر حاضر است. توسعه ناپايدار شهرها با منطق خشک توليدات صنعتي و استفاده بي­مهابا از تکنولوژي و همراه با مصرف­گرايي شديد منجربه ايجاد بحران­هاي زيست محيطي و زوال منابع انرژي و غذايي شده است (دانشپور، 1387).

اين روزها شهرها به­عنوان مصرف­کنندگان شديد منابع و توليدکنندگان مواد زايد شناخته شده­ و اثرات شهرها فراتر از اثرات کالبدي­شان رفته است. علاوه بر اين شهرها همان­گونه که با ازدياد جمعيت مواجه هستند، با تعداد افراد بيشتري براي تغذيه نيز مواجه خواهند بود (Urban Agriculture And Sustainable Cities).

كشاورزي شهري شيوه­اي براي كاهش آسيب­پذيري جمعيت­هاي شهري جهان در برابر تغييرات اكولوژيكي جهان است. زراعت در شهر بايد يكي از عناصر كاربري زمين شهري و برنامه­ريزي اجتماعي براي توسعه پايداري همه كشورهاي جهان شود.

ارتباط بين کشاورزي شهري و حفظ رواناب­هاي شهري، ناامني غذايي، اثرات جزيره گرمايي شهري، کارآيي انرژي، کيفيت هوا، تغييرات آب و هوايي، افت کيفيت زندگي مناطق مسکوني، انزواي اجتماعي و جلوگيري از بروز جنايت مستند شده است (Mazereeuw, 2005).

در چنين وضعيتي راه­حل­هاي جديدتر از جمله بازانديشي در روند توليد به مصرف و خودکفايي نيازهاي شهري مطرح شده است. ضرورت شکل­گيري و توسعه کشاورزي پايدارشهري را مي­توان از چند بعد مورد تحليل وکنکاش قرار داد.

 

كشاورزي شهري و توليد پايدار مواد غذايي

بحران کمبود توليدات کشاورزي و گران شدن روز افزون موادغذايي يکي از مهمترين معضلاتي است که جامعه بشري در قرن بيست­ويکم با آن روبرو است. تأمين­ کنندگان موادغذايي و دريافت کنندگان اين محصولات با وضعيتي بحراني روبرو هستند که اين موجب تغيير روند توليدات کشاورزي شده است. توأم شدن هزينه­هاي گزاف غذا و انرژي، تغييرات جوي و تأثير آن بر توليدات، و کمبود زمين حاصلخيز کشاورزي، بحراني را موجب شده­ که در صورت عدم مهار آن ممکن است اکوسيستم انساني را به مخاطره اندازد. در گذشته بحران­هاي فقدان مواد غذايي ناشي از عوامل جغرافيايي نظير خشکسالي، سيل يا جنگ عوامل قابل کنترل بوده­اند و گروه نسبتاً يکدستي از انسان­ها دچار آن مي­شدند؛ اما وضعيت جبري پيش­آمده ناشي از عواملي جديد رو به افزايش است. عواملي که لزوم تجديدنظر در حوزه توليدات موادغذايي را طلب مي­کند. درصورتي­که مسأله گرسنگي در شهرها بيشتر توسعه پيدا کند، پيامد آن اغتشاشات همگاني و بحران­زايي دسته جمعي خواهد بود که نظاير آن در کشورهاي آمريکاي لاتين و آفريقايي اتفاق افتاده است (دانشپور، 1387).

در جهان امروز امنيت غذايي به­عنوان يکي از اهداف مهم سرلوحه برنامه­هاي دولت­ها قرار گرفته است. بدون شک به­منظور نيل به امنيت غذايي علاوه بر اتخاذ سياست­هاي مطلوب و برخورداري از منابع کافي بايد سياست­گذاري جهاني به گونه­اي باشد که تمامي عوامل تأثيرگذار را به شکل همزمان و در تعامل با تمامي کشورها تحليل و بررسي نمايد. سازمان فائو "سازمان خواروبار و کشاورزي ملل متحد" به­عنوان يکي از نهادهاي رسمي جهاني، راهکارها و سياست­هاي برنامه­ريزي شده را برای ايجاد پايداري در روند عرضه و تقاضاي محصولات کشاورزي مورد طرح و بررسي قرار داده است. نتايج حاصل از اين رايزني­ها برای حل مشکلات موجود و دستيابي به توسعه پايدار کشاورزي به­عنوان سياست­هاي عمومي کليه کشورها تحت اجرا و روند عملياتي قرار مي­گيرد. با توجه به گراني غيرقابل مهار مواد غذايي و بحران سوء تغذيه که رو به افزايش است؛ فائو يکي از راه­هاي مؤثر در واکنش به افزايش جمعيت شهرنشينان به­ويژه در کشورهاي در حال توسعه را "کشاورزي شهري" مي­داند. براساس برنامه­اي که تحت عنوان غذا براي شهرنشينان توسط فائو اجرا مي­شود، به شهروندان کمک شده تا در توليد غذا و تغذيه خود و سايرين مشارکت داشته باشند. بخش عمده­ای از اين برنامه­ها شامل استفاده از اراضي و محيط­هاي سبز شهري در توليد ميوه­ها و سبزيجات در فضاهاي آپارتمان است (Dick Copeman,2006).  

شهروندان جامعه مي­توانند از فضاي اختصاص داده شده به كشاورزي شهري سود ببرند. ابتكاراتي نظير باغ­هاي عمودي، جامعه را برای رسيدن به خودكفايي و امنيت غذايي شهري با تأمين دسترسي تمامي شهروندان به غذاهاي مغذي به­دست آمده از كشاورزي شهري كمك مي كند (Mazereeuw, 2005).

گسترش هسته­­اي شهري سبب شده است كه زمين­هاي كشاورزي كاهش يابند. علاوه بر اين افت، رشد جمعيت شهري سبب افزايش تقاضاي مواد غذايي شده است. تأمين فضاي مورد نياز براي پرورش محصولات کشاورزی در فضاهاي شهري نقش مهمي را در ارتقاء امنيت غذايي دارد. محصولات توليد شده در باغ­هاي شهري يا باغ­هاي عمودي از منابع محلي توليد غذا محسوب مي­­شوند كه فاصله تحويل محصول به مصرف­كننده را به حداقل زمان و مسافت ممكن مي­رسانند. اين كاهش مسافت سبب بهبود كيفيت محصولات، كاهش تصاعدی گازهاي گلخانه­اي و كاهش هزينه­هاي جاري مي­شود. به­عنوان مثال مطالعه­اي نشان داده است كه درصورتي­كه تنها 6% بام­هاي تورنتو سبز شوند و تنها 10% از اين بام­ها مواد غذايي پرورش دهند، در حدود 7/4 ميليون كيلوگرم محصول در سال توليد مي­شود (Peck, 2003). هم­چنين مستند شده است كه باغبانان (کشاورزان شهری)، ميوه و سبزيجات بيشتري نسبت به غيرباغبانان شهري مصرف مي­كنند که اين مورد تأثير بسزائی در ارتقاء سلامت جامعه دارد (Blair, 1991).

باغ­هاي عمودي هم­چنين برای توليد غذاي تجاري نيز به­كار برده مي­شوند و در اين راستا منافعي نيز به­همراه دارند. به­عنوان مثال، هتل واترفرانت فرمونت[2] در تورنتو سالانه در حدود سي هزار دلار بابت توليد سبزيجات و گياهان خوراکی صرفه­جويي مي­كند (Cardinal Group, 2002).

 

Fairmont Waterfront Hotel

 

 

 

 

Royal York Hotel Rooftop Garden

 

كشاورزي شهري، شهرسازي و منظر پايدارشهري

هزاران سال است که مردم، ساختمان‌ها را با گياهان و سبزيجات مي‌پوشانند؛ دست‌کم از ديوارهاي معلق بابل در 2600 سال پيش به اين سو. وايکينگ‌ها بام‌هايشان را با چمن عايق‌کاري مي‌کردند و دکاندار‌هاي پمپي (شهري باستاني در ايتاليا) نيز بالکن دکان‌هايشان را با تاک مي‌پوشاندند. ولي افزايش جمعيت، گسترش شهرها، نگراني‌ها درباره امنيت غذاها و تغييرات آب‌وهوايي، روح و انرژي تازه‌اي به اين ايده بخشيده است (سايت خبر آنلاين).

پيش­بيني مي­شود در سي سال آينده 5/2 ميليارد نفر در شهرها متولد خواهند شد. يکي از مشکلات کشورهاي توسعه نيافته مخارج روز افزون جمعيت زياد شهري است که نمي­توانند به شکل مناسبي از نيروي کار آن­ها بهره گيرند و اين جمعيت جذب شبکه فعاليت­هاي مولد شهري نمي­شوند. در کشورهاي توسعه نيافته نابرابري توليد و مصرف يکي از ضعف­هاي اصلي در سياست­گذاري شهري است. به­طوري­که در اکثر اين کشورها يک يا چند شهر مانع رشد شهرهاي کوچکتر مي­شوند و بيشتر نيروها و منابع در اين مناطق شهري شده متمرکز مي­گردند. در اين بين افزايش جريان مهاجرت از روستاها به­عنوان کانون توليد به سمت شهرهاي صنعتي خواهد بود که در حالت عمومي نقش مصرف­کننده را ايفاء مي­نمايند.

يکي از راهبردهاي پيشنهادي در توسعه شهرهای پايدار، ايجاد "شهربومي" مي­باشد. اين مفهوم دلالت بر اين واقعيت دارد که مي­توان با همان کيفيت و خردمندي که در نگهداري فضاي خانه تلاش صورت مي­گيرد، تمام محيط يک شهر را مراقبت کرد. از مشخصات منفي شهرهاي مدرن، وجود حجم زياد ورودي انرژي در مقابل حجم بي­رويه ضايعات خروجي است. برنامه­ريزان "شهر بومي" اهداف­شان را برمبناي ايجاد شهرهايي با ورودي کمتر انرژي و مصالح و توليد حداقل ضايعات و آلودگي­ها متمرکز مي­کنند. صدق ننمودن الگوهاي گذشته کاربري زمين براي زندگي شهري امروز و هم­چنين تغيير نوع زندگي و الگوهاي کاربري نوين باعث شده که فرآيند توليد و مصرف مواد غذايي علاوه­بر مقياس کلان موجود، به­شکل بومي در سطح خانواده­ها نيز مطرح گردد. بدين معنا که خانواده­ها در تأمين بخشي از مواد مصرفي خودکفا عمل کنند. اين خودکفايي در صورت بهره­مندي از راه­کارهاي نوين سبزي­کاري و آزاد کردن پتانسيل­هاي نهفته در منابع طبيعي (نور، آب، خاک، گياهان) موجب پايداري زيست­محيطي و توسعه همگون با اصول پايداري اجتماعي- اقتصادي خواهد شد (دانشپور، 1387).

زندگي انسان و حيات محيط طبيعي در ارتباط مستقيم با گياهان و پوشش سبز طبيعي قرار دارد. در پروژه­هاي طراحي اکولوژيک، اکوسيستم­هاي منطقه­اي بايد به­عنوان واحدهايي از اکوسيستم جهاني در نظر گرفته شوند. در اين ميان حفظ توده­هاي گياهي به­عنوان يکي از اجزای پايه­اي اکوسيستم­ها نقش حياتي در طرح برنامه­ريزي توسعه پايدار دارد. در رويکردهاي تک­سويه معماري منظر، گياهان به­عنوان مصالح و ابزار معماري منظر مطرح می­گردند، درصورتي­که نقش حياتي گياهان در چرخه حيات اکولوژيک و اکوسيستم­هاي شهري اولويت اصلي را در منظر شهري دارد. براين اساس گياهان به­عنوان عنصر زنده در محيط در نظر گرفته شده و تغييرات فصلي و بيولوژيک آن­ها به­عنوان بخشي از ويژگي­هاي تأثيرگذار در فضاي شهري ديده مي­شود (دانشپور، 1387).

 

كشاورزي شهري و محيط زيست

روند بي­محاباي افزايش جمعيت انساني و رشد ناهمگون جوامع شهري موجب مصرف­گرايي شديد در شهرها و تبديل منابع طبيعي به ضايعات شهري شده است. هرچند عموم افرادي که از سوء تغذيه رنج مي­برند در کشورهاي آفريقايي وآمريکاي لاتين ساکن هستند؛ اما اين سير فزاينده مصرف­گرايي در کشورهاي در حال توسعه و بلکه در کشورهاي توسعه­يافته نيز به­گونه­اي پنهان وجود دارد (دانشپور، 1387).

كاركردهاي شهر نيز در حال حاضر با آن چيزي كه از تاريخ به دست ما رسيده، بسيار فرق كرده است و رابطه آن با محيط زيست نيز در حال تغيير است. هزينه پايين جابجايي، براساس استفاده همگاني از سوخت­هاي فسيلي و هم­چنين اعمال يارانه­ها بر روي زيرساخت­هاي حمل و نقل، فاصله­ها را به­طور نامناسبي كاهش داده است. امروز، ساكنين شهرها واقعاً در يك تمدن زندگي نمي كنند، بلكه به­واسطه تحرك و جابجايي منابع طبيعي، افراد و محصولات در حال گذران زندگي هستند (Urban Agriculture And Sustainable Cities). در يک نگاه عمومي به روند توليد به مصرف مواد غذايي در کشورهاي توسعه­يافته مشاهده مي­شود که مواد غذايي قبل از رسيدن به کلان­شهرها، به­دليل طي کردن مسافت­هاي زياد و واسطه­گري­هاي ايجاد شده از چرخه توليد به مصرف، انرژي نهفته زيادي را به خود اختصاص مي­دهند (دانشپور، 1387).

به­طور معمول، مواد غذايي قبل از اين­كه خريداري شوند و مورد مصرف قرار گيرند، ميانگين 2000 كيلومتر مسافت را طي مي­كنند (Farm Folk, City Folk, 2000). ميزان گاز گلخانه­اي متصاعد شده از انتقال مواد غذايي و هم­چنين سفرهاي داخل و برون شهري انجام شده توسط افراد براي خريد، محاسبه شده است. اگر هر فردي تمام سبزيجات مورد نياز براي مصرف يكسال خود را پرورش دهد و از يك يا دو سفر درون شهري در هفته اجتناب كند، در نتيجه در حدود 312 كيلوگرم از تصاعد گاز گلخانه­اي در سال كاهش مي­يابد. علاوه­بر آن، كاهش سالانه گازهاي گلخانه­اي در نتيجه حذف انتقال مسافت 2000 كيلومتري 160 كيلوگرم غذا، برابر با 7/19 كيلوگرم براي هر فرد است (Pembina Institute).  

خاك، آب و هواي محيط­هاي شهري نيز آلوده هستند. تحليل­هاي صورت گرفته نشان مي­دهد كه خاك­هاي شهري بيشتر از خاك مناطق روستايي آلوده­اند. ظرفيت فلزات سنگين خاك­هاي مورد استفاده كشاورزي شهري غالباً بيش از حدود مجاز مي­باشد. سرب، روي، مس، نيكل، كادميوم، منيزيم، كروم و كبالت در بازرسي­هاي انجام شده در شهرهاي گوناگون اروپاي شرقي يافت شده­اند. بزرگترين منبع اين آلودگي­ها، صنايع سنگين و رواناب ناشي از زهكش­هاي بزرگ­راه­ها است (Lungu, 2002). اين نوع از آلودگي­ها نيز در آب آبياري و آب مورد استفاده در كشت آبي در شهرهاي آسيايي يافت مي­شود. در مصر نيز كمپوست توليدي با نسبت زيادي از فلزات سنگين همراه است كه داراي آلودگي بالايي مي­باشد و خطرات فراواني را در صورت استفاده در كشاورزي شهري خواهد داشت (Lardinois & Van Klundert, 1994). قابل ذكر است كه استفاده از مواد زايد برای توليد محصولات كشاورزي براي مصارف انساني بايستی در راستای حفظ و ارتقاء ايمني و سلامت مصرف­كنندگان مورد بررسي قرار گرفته و در نتيجه بهبود يافته و يا محدود گردند (Hubert, 2008).

مصرف كودهاي شيميايي در كشاورزي شهري نيز معضل ديگري است. بسته به شدت توليد، مصرف آن­ها بسيار متغير است. در توليد محصولات خودمصرف معمولاً از كود شيميايي كمتري استفاده مي­شود، درحالي­كه براي توليد محصولات مورد مصرف بازار، كود شيميايي زيادي مورد استفاده قرار مي­گيرد (Mougeot). در كوبا، استفاده از كودهاي شيميايي در محدوده شهرها ممنوع شده و توليدكنندگان بر مديريت آفات و مديريت ارگانيك خاك تأكيد دارند (Altirei et al.1999). هم­چنين برای اجتناب از مشكلات آلودگي­هاي ناشي از آفت­كش­هاي شيميايي، پيشنهاد شده است كه كشاورزي ارگانيك مورد توجه بيشتر قرار گيرد.

روشي که محصولات غذايي از آن طريق توليد مي­شوند، بر شرايط زيست محيطي نظير توانايي استفاده مجدد از مواد زايد، مصرف انرژي (در شکل ترابري مواد غذايي) و اداره کردن ميکرواقليم محلي تأثير بسزايی دارد. اگر شيوه توليد به گونه­اي صحيح مديريت نشود، داراي اثرات زيست محيطي منفي نظير آلودگی صوتی، گرد و غبار، بوی نامساعد، آلودگي آب و افزايش مصرف آب آشاميدني خواهد بود (Urban Agriculture Strategy,2002). مقولات زيست محيطي مطرح در كشاورزي شهري شامل بي­نظمي­هاي ديداري، فرسايش خاك، تخريب پوشش گياهي، لاي­زايي، كاهش منابع آب و آلودگي منابع (خاك، هوا و آب) مي­باشد (Mougeot).

از مزايايي كه كشاورزي شهري براي محيط زيست شهري به­همراه دارد و خصوصاً در اجراي بام سبز و باغ­هاي عمودي بسيار مشهود است، مديريت اصلاح شده بارش­هاي طوفاني، كاهش اثرات جزيره گرمايي، بهبود كيفيت هوا، افزايش تنوع زيستي و عايق­سازي صوتي مي­باشد.

 

الف) مديريت اصلاح شده بارش­هاي طوفاني شهري

بارش­هاي طوفاني شهري[3] آبي است که در طول بارش از سطوحي نظير سقف­ها، خيابان­هاي سنگ­فرش­شده، بزرگ­راه­ها و پارکينگ­ها جاري مي­شود. در اغلب موارد، آبي است که درصورتي­که سطوح ساخته و يا سنگفرش نشده باشند، جذب خاک خواهند شد. داشتن سطوح غيرقابل نفوذ فراوان در فضاهاي شهري، مشکلات فراواني را هم از نظر کيفيت و هم از لحاظ کميت آب ايجاد مي­کند(Sutic, 2003). زيرساخت­هاي شهري بايد توان مديريت بارش­هاي طوفاني را داشته باشند. بارش­هاي طوفاني هدايت نشده شهري معمولاً حاوي مواد سمي، تركيبات آلي و عامل­هاي بيماري ويروسي و باكتريايي هستند. آب حاصل از اين­گونه بارش­ها، براي آشاميدن و حتي شنا كردن نيز مناسب نيست و يكي از عوامل آلودگي آب­هاي شهري محسوب مي­شود (www.ecy.wa.gov).

بام­هاي سبز نوع خاصي از كشاورزي شهري هستند كه با مديريت اصلاح شده بارش­هاي طوفاني همراه شده است. بام­هاي سبز باعث كاهش رواناب­هاي سطحي از طريق بهبود نسبت نفوذ مي­شود (Paxton. 1997, Sutic. 2003). بام­هاي سبز به­عنوان مؤثرترين راه حل مبارزه با رواناب­هاي شهري ناشي از سطوح غيرقابل نفوذ مطرح شده­اند (Scholz, 2001). در واقع، 70 تا 100% بارش­هاي طوفاني شهري كه بر روي بام­هاي سبز مي­ريزد مي­تواند از طريق اين سطوح در فصل تابستان جذب شده و اين مقدار به 40 تا 50% در فصل زمستان مي­رسد. با وجود اين­گونه بام­هاي سبز، وقوع هرگونه رواناب ناشي از بارش­هاي طوفاني براي چندين ساعت به تأخير مي­افتد و احتمال بروز سيلاب­هاي برق­آسا[4] كاهش مي­يابد (Peck, 1999).

از مزاياي مديريت اصلاح شده بارش­هاي طوفاني شهري، صرفه­جويي­هاي اقتصادي براي شهرداري­ها است. در گزارشي در تورنتو نشان داده شده است كه تنها اگر 6% سقف­ها سبز شوند، توانايي ذخيره بيش از 6/3 ميليون مترمكعب در سال آب ناشي از بارش­هاي طوفاني وجود دارد كه درصورت امكان ذخيره آن درآمدي برابر 60 ميليون دلار خواهد داشت (Peck, 2003).

بام­هاي سبز هم­چنين آلودگي­هاي زيست­محيطي آب­راه­هاي محلي را به­دليل بهبود كيفيت رواناب­هاي شهري كاهش مي­دهد، چراكه آلودگي­ها توسط مواد موجود در بام­هاي سبز جذب مي­شود. در نهايت، بام­هاي سبز با كاهش رواناب ناشي از بارش­هاي طوفاني، ريسك سرريز شدن فاضلاب­ها، روان شدن سيلاب­ها و هم­چنين فرسايش ناشي از رواناب­ها را كاهش مي­دهد (Sutic, 2003).

 

ب) كاهش اثرات جزيره گرمايي شهري

منفعت ديگر زيست محيطي كشاورزي شهري، كاهش اثرات جزيره گرمايي شهري است. اثر جزيره گرمايي شهري زماني اتفاق مي­افتد كه محدوده كلان­شهرها به­صورت قابل ملاحظه­اي گرم­تر از محوطه اطراف­شان گردند. در روزهاي گرم و شب­ها، دماي مراكز شهرها مي­تواند 2 تا 6 درجه گرم­تر از محوطه اطراف باشد. دلايل متعدي براي بروز چنين پديده­اي وجود دارد، يكي از اين دلايل، جايگزين شدن آسفالت و بتن در جاده­ها، ساختمان­ها و ديگر ساختارهاي لازم براي اسكان جمعيت در حال رشد، به­جاي فضاهاي سبز است (Cardinal Group, 2002).

پيامدهاي اثرات جزيره گرمايي شهري خصوصاً در ساعات پيك گرما، افزايش تقاضاي انرژي براي خنك­كردن توسط دستگاه­هاي تهويه هوا و يخچال­ها مي­باشد كه منجربه آلودگي هوا مي­شود. پيامد ديگر، افزايش بيماري­هاي ناشي از گرما نظير گرمازدگي مي­باشد.

كشاورزي شهري از جمله بام­هاي سبز و باغ­هاي عمودي، اثرات جزيره گرمايي شهري را با كاهش فضاهاي تيره كه گرما را جذب مي­كند، مي­كاهد. به­جاي اين­كه چنين سطوح ساختماني بتني، اشعه­هاي خورشيدي را جذب كرده و به انرژي گرمايي تبديل كند، بام­هاي سبز و باغ­هاي عمودي سبب مي­شود كه اغلب تشعشع خورشيدي از طريق پوشش گياهي جذب شده و براي فتوسنتز به­كار برده شود. پوشش گياهي ايجاد شده، بازتاب انرژي خورشيدي به محيط اطراف را محدود كرده و درنتيجه از افزايش دما ممانعت مي­كند (Sutic, 2003). به­عنوان مثال در تورنتو پيشنهاد شده است كه با ايجاد تنها 6% پوشش گياهي، 1 تا 2 درجه سانتي­گراد كاهش در اثرات جزيره گرمايي مشاهده خواهد شد (Peck, 2003).

 

ج) بهبود كيفيت هوا

درصورتي­که کشاورزي شهري به­صورت مناسبي برنامه­ريزي و با طراحي­هاي شهري يکپارچه شده باشد، مي­تواند آرامش شهروندان را فراهم کند. فضاهاي سبز اطراف بلوک­هاي آپارتماني و خانه­ها، به بهبود شرايط آب و هوايي کمک مي­کند، چراکه فضاهاي سبز مي­تواند رطوبت را افزايش داده، دماي هوا را بکاهد و رايحه مطبوعي را در شهر ايجاد کند؛ گرد و خاک­ها و گازهاي ناشي از هواي آلوده را از طريق شاخ و برگ گياهان و درختان جذب کند؛ سرعت باد را شکسته و حائل تشعشعات خورشيدي شده و سايه ايجاد کند.

شهر قاهره يک نمونه خوب است، جايي­که آلودگي هوا تا سطح خطرناکي اوج مي­گرفت. براي رفع چنين مشکلي، افزايش سطح فضاي سبز شهري در اولويت­هاي اساسي سياست­هاي شهر قرار گرفت. مسئوليت برنامه­ريزي و مراقبت از درختان کاشته شده در کانال­هاي قديمي قاهره برعهده انجمني در شهر گذارده شد. نمونه ديگر شهر سوفيا، پايتخت بلغارستان است که کشت مواد غذايي در اطراف خانه­ها، سواحل رودخانه­ها و ديگر فضاهاي خالي شهر منجربه افزايش محصولات نباتي و بهبود ميکرواقليم شهر گشته است (Urban Agriculture And Sustainable Cities).

علاوه­بر اين­كه بام­هاي سبز دماي داخل و خارج را خنك­تر نگه مي­دارد، داراي منافع غيرمستقيم بهبود كيفيت هوا نيز مي­باشد. كاهش تقاضاي انرژي مي­تواند منجربه سوزاندن ذغال­سنگ كمتر در نيروگاه­هاي توليد انرژي و در نتيجه تصاعد مواد شيميايي كمتر در هوا شود. كاهش تصاعد مواد شيميايي نيز سبب كاهش دود مي­شود (Sutic, 2003). مطالعه­اي نشان داده است كه با پوشش 6% بام­هاي سبز، سالانه 56/1 مگاتن كاهش تصاعد گازهاي گلخانه­اي به­طور مستقيم از ساختمان­ها و 62/0 مگاتن بطور غيرمسقيم از كاهش اثرات جزيره گرمايي خواهيم داشت (Peck, 2003).

كشاورزي شهري هم­چنين باعث بهبود كيفيت هوا از طريق حذف آلاينده­هاي هوا نظير مواد شيميايي و مواد آلرژي­زا نظير گرده­ها مي­شود (Sutic, 2003). اين بهبود كيفيت هوا با كاهش اثرات جزيره گرمايي مرتبط است. مطالعه انجام شده نشان داده است كه با پوشش 6% بام سبز، بين 5 تا 10% از وارونگي هوا در سال كاسته مي­شود (Peck, 2003).

هرگونه باغ يا پوشش گياهي كه بر روي زمين يا روي سقف اجرا شده باشد، هوايي را كه از ميان آن­ها عبور مي­كند تهويه كرده و كيفيت آن­ها را بهبود مي­بخشد. به­عنوان مثال، 1 مترمربع از بام چمن­كاري شده مي­تواند سالانه 2/0 كيلوگرم ذرات معلق را حذف كند. علاوه­بر اين، فرآيند فتوسنتز گياهان، براي حيوانات و انسان مواد غذايي و اكسيژن تهيه مي­كند.

 

د) افزايش تنوع زيستي

هم­اكنون، تمايل به سمت توليد مواد غذايي خاصي در كشاورزي است كه باعث افت شديدي در تنوع زيستي چه در بخش كشاورزي و چه در بخش دام شده است. احياي تنوع زيستي يكي از مزاياي مهم زيست­محيطي حاصل از كشاورزي شهري است. كشاورزي شهري با توليد محصولات متنوع مي­تواند اثر متقابلي بر روي توليد محصولات خاص داشته باشد. علاوه­بر آن، كشاورزي شهري به حفظ گونه مورد تهديد يا كمياب ميوه­ها، سبزيجات، گل­ها و درختچه­ها كمك مي­كند (Mazereeuw, 2005).

كشاورزي شهري مي­تواند با دو روش به ارتقاي تنوع زيستي كمك كند. اول اين­كه باعث توليد مستمر ميوه­ها و سبزيجات كميابی مي­شود كه با شرايط محلي انطباق دارند. تكنولوژي­هاي جديد گونه­هايي را رواج داده­اند كه مطابق ميل بازار و مقتضيات تجارت بين­المللي مي­باشد. مثلاً در بريتانيا هزاران گونه سيب محلي وجود دارد، اما فقط چند گونه آن براي تجارت در محدوده جامعه اروپا توليد مي­شود. دوم اين­كه تنوع محصولات و زمين­هاي زراعي محدوده شهرها گونه­هاي بيشتري از پرندگان و حيوانات را جذب مي­نمايند (دهقاني، 1382).

 

ه) عايق سازي صوتي

آلودگي صوتي فضاهاي شهري معمولاً به­دليل افزايش تراكم، ترافيك سنگين و فراواني سطوح سخت رايج مي­باشد. كشاورزي شهري خصوصاً بام­هاي سبز و باغ­هاي عمودي در كاهش آلودگي صوتي فضاهاي شهري بسيار مؤثر هستند. اين كاهش صدا به­دليل جذب امواج صوتي از طريق خاك و گياهان است (Sutic, 2003).

 

جدول 2) اثرات بالقوه محيط زيستي كشاورزي شهري (FAO, 2007)

دسته­بندي اثرات زيست محيطي

نمونه­هايي از اثرات زيست محيطي

نتايج مطالعه

اثرات جانبي

تغيير در رژيم هيدرولوژيكي منطقه

رواناب و سيلاب سطحي بيشتر؛ نفوذ كمتر

رواناب در حدود 350% ميانگين افزايش مي­يابد؛ نفوذ در حدود 5/28% ميانگين كاهش مي­يابد.

سيلاب، خسارت به اموال، حمل و نقل، مسيرها و زيرساخت­ها

فرسايش خاك

پست كردن سطح زمين؛ ته­نشيني رسوبات؛ توليد ذرات گردوخاك ريز در هوا

اتلاف 40% خاك­هاي زراعي و تجاوز از سطوح قابل تحمل؛ سطوح بالاي ته­نشيني رسوبات؛ آلودگي هوا

غرقاب شدن زهكش هاي شهري؛ ايجاد مزاحمت در حمل و نقل؛ مشكلات بهداشتي؛ افزايش هزينه­هاي نگهداري

تغييرات اكولوژيكي

تغيير در گونه­ها؛ كاهش تنوع زيستي؛ از دست دادن پوشش خاك؛ از دست دادن پوشش درختي

در سطح بالا

از دست دادن سكونت گاه­هاي گونه­ها؛

از دست دادن تنوع زيستي؛

فرسايش خاك

آلودگي شيميايي

سمي بودن سبزيجات از فاضلاب­هاي صنعتي؛

كاهش كيفيت آب

محتمل

افزايش جلبك­ها؛ خطرات بالقوه بهداشتي براي مصرف كنندگان؛ تهديد براي حيات وحش؛ افزايش هزينه­هاي تصفيه و خالص­سازي آب

چشم انداز و زيبايي شناختي

ازدست دادن چشم انداز و تنوع محيط زيستي

متوسط

فقدان فضاهاي تفريحي؛ افزايش هزينه­ها جهت دسترسي به گزينه­ها

بيماري­ها

بيماري­هاي مولد حامل

متوسط

بيماري­هاي مرتبط با آب، فضولات، كودها و حيوانات؛ هزينه­هاي پايش، كنترل و درمان

كشاورزي شهري، اقتصاد و اشتغال

در حال حاضر يکي از سياست­هاي حکومت­هاي محلي، ارتقاي ظرفيت­هاي سازمان­هاي خصوصي و اصلاح سياست­ها به منظور پشتيباني از کشاورزان و واحدهاي کشاورزي کوچک و متوسط و اتخاذ سياست­هاي مؤثر و کارآمد در جهت حمايت از واحدهاي پشتيبان توليد و تشکل­هاي کشاورزي شهري، براي ترويج توسعه پايدار کشاورزي شهري است. چشم­انداز حاصل از اين طرح خودکفايي خانوارهاي شهري در توليد و تهيه حداقل محصولات سبزيجات و صيفي­جات مورد نياز خانواده است. براساس برنامه­اي که توسط حکومت­هاي محلي (شهرداري­ها) اداره مي­شود، وام­هاي حمايتي و برنامه­هاي آموزشي تحت عنوان کشاورزي پايدار شهري به شهروندان ارائه مي­شود.

راه­کار ديگر براي ترويج کشاورزي پايدار شهري، بهره­مندي از تعاوني­ها و تشکل­هاي مردم نهاد است. عواملي چون جهاني شدن، خصوصي­سازي، تغيير نگرش­هاي اداره امور، افزايش مطالبات جامعه مدني براي مشارکت، ناتواني دولت­ها از منظر منابع مالي و ظرفيت اداري، افزايش مشکلات توسعه نيافتگي و توصيه­هاي جهاني همگي بهره­گيري از سازمان­هاي غيردولتي را به­عنوان يک راه­کار براي حل مشکلات و پاسخگويي به چالش­هاي شهري مطرح مي­کنند. بهترين حمايت اجتماعي- اقتصادي براي توليدات کشاورزي شهري و کاهش هزينه­هاي توليد، شکل­گيري تعاوني­هاي کشاورزي مي­باشد. شهروندان با تشکيل اين تعاوني­ها قادر خواهند بود نسبت به آموزش و تهيه ملزومات سبزي­کاري اقدام نمايند. توليد محصولات سبزي­کاري وصيفي­جات با تعامل جمعي، موجب پرورش نيروهاي کار متخصص و هم­چنين فعال­سازي نيروي بالقوه "زنان خانه­دار" در طرح­هاي خودکفايي در توليد سبزيجات شهري مي­شود. بهترين راه براي کاهش هزينه­هاي توليد شکل­گيري تعاوني­ها وتشکل­هاي مردم نهاد مي­باشد. اين تعاوني­ها ضمن تهيه امکانات و ابزار توليد، سبب افزايش ثبات اجتماعي، خودکفايي مردمي و اشتغال­زايي منجسم مي­شوند (ايماني جاجرمي، 1381).

كشاورزي شهري منافع اقتصادي خاصي براي اجتماع دارد. باغ­هاي شهري مي­تواند توسعه اقتصادي و صنعت توريسم را ارتقاء بخشد. باغ­ها سبب جذب مشاغل و ساكنين مي­شود و انگيزه­اي براي رشد تجاري و ارتقاء حيات داخلي شهر مي­باشند (Lerner, 1999). در مطالعه­اي در مورد باغ­هاي شهري، دلال­هاي معاملات املاك و اعضاي اتاق بازرگاني تصديق كردند كه باغ­هاي شهري مطلوبيت محدوده­هاي مسكوني و تجاري را بهبود بخشيده و ارزش اموال را بالا برده است (Schmelzkopf, 2002). فضاي سبز مزيتي مازاد براي هر ساختمان يا خانه­اي محسوب مي­شود. فضاي مفرح خصوصي[5] ناشي از كشاورزي شهري خصوصاً باغ­هاي عمودي يا حياط­هاي سبز اين اجازه را به مالكين مي­دهد كه از طريق افزايش ميزان اجاره منافعي كسب كنند. هتل­ها هم مي­توانند از طريق احداث باغ­هاي عمودي و بالا بردن نرخ هتل، منافعي به­دست آورند (Sutic, 2003).

كشاورزي شهري همچنين مي­تواند اشتغال محلي و درآمد ايجاد كند (WHO). مطالعه­اي نشان مي­دهد كه با پوشش 6% ساختمان­هاي تورنتو ساليانه براي حدود 1350نفر به­طور مستقيم و غيرمستقيم فرصت شغلي مهيا مي­شود. علاوه­بر آن، ارزش تجاري حاصل از محصولات توليدي در بخش كشاورزي شهري ساليانه در حدود 4 تا 5/5 ميليون دلار خواهد بود (Peck, 2003). فرصت­هاي شغلي ايجاد شده خصوصاً در زمينه ايجاد بام­ سبز عبارت است از:

  1. oصنعتي سازي و فروش مصالح طراحي شده براي ايجاد و نگهداري بام سبز
  2. oفروش گياهان خاص بام سبز
  3. oطراحي و اجراي بام سبز
  4. oعقد قرارداد و اجرای طراحي منظر(Cardinal Group, 2002).

بازارهاي محصولات غذايي و قيمت پرداختي براي اين­گونه محصولات، مي­تواند اندازه و طبيعت پرورش محصولات غذايي را تحت تأثير قرار دهد. کشاورزي شهري- محلي داراي پتانسيل ايجاد فعاليت­هاي اقتصادي محلي است و قابليت جذب سرمايه­گذاران را درصورت اجراي مناسب دارد (Urban Agriculture Strategy,2002). يكپارچگي سيستم­هاي توليد محصولات كشاورزي مختلف نظير دامپروري، كشت آبي، سبزيجات و درختان ميوه مي­تواند به­عنوان روشي برای كاهش هزينه­هاي ورودي شهر به­كار برده شود (Hubert, 2008).

بر اساس تحقيقات صورت گرفته، اثرات اقتصادي و اجتماعي كشاورزي شهري هنوز هم در آفريقا غالب است. در غياب فرصت­هاي شغلي رسمي در بخش­هايي نظير صنعت و خدمات، كشاورزي شهري همچنان يك ضرورت زندگي محسوب مي­شود (Ellis and Sumberg, 1998). با اين حال، اثرات اقتصادي كشاورزي شهري در سطح ملي هيچ زماني بارز نبوده است. در كامرون، بخش­هاي اصلي (محصولات كشاورزي، دامپروري و ماهيگران) تنها 20% توليد ناخالص داخلي را شامل مي­شود. اگرچه كشاورزي شهري كمتر از 20% توليد ناخالص داخلي را شامل مي­شود، براي بيش از 60% افراد منبع درآمد است. در حدود 80% كشاورزان را خانواده­هاي كشاورزي تشكيل مي­دهد، با احتساب شاغلين روستايي. با افزايش تقاضا شهرها براي مواد غذايي، كشاورزي كوچك مقياس به تدريج از كشاورزي معيشتي به سوي تركيبي از كشاورزي معيشتي و تجاري سوق يافته است (Cour, 2001). كمبود فرصت­هاي شغلي در بخش صنعت يا خدمات سبب شده است كه كشاورزي شهري به­عنوان معيشت اصلي ميليون­ها نفر در كشورهاي در حال توسعه محسوب شود (World Bank, 2007).  

در سال 1994 مطالعه­اي در تازانيا انجام شد كه نشان مي­داد كشاورزي شهري دومين سهم ميزان اشتغال­زايي را در اين كشور دارا مي باشد، يعني حدود 20 درصد شاغلين. خروجي ناخالص سالانه بيش از 10000 مؤسسه فعال در بخش كشاورزي شهري در مجموع برابر 4/27 ميليون دلار با ارزش افزوده سالانه 1/11 ميليون دلار ­بوده است (FAO, 2007).  

كشاورزي شهري حتي در سطح خانوار هم مي­تواند مفيد باشد، خصوصاً زماني­كه محصولاتي توليد شود كه داراي سطح تقاضاي بالاتري بوده و يا نسبت به محصولات روستايي داراي مزاياي نسبي بالاتري نظير محصولات فاسدشدني (سبزيجات و شير)، قارچ­ها، گل­ها و گياهان تزييني مي­باشد. دامپروري شهري نيز مي­تواند از مشاغل سودآور باشد. سرمايه­گذاري در بخش دامپروري تجاري، نيازمند سرمايه ابتدايي بالاتري نسبت به ديگر فرم­هاي كشاورزي شهري غيررسمي مي­باشد (FAO, 2007). در جدول 3 داده­هاي به­دست آمده از مطالعه بر روي درآمد خالص ماهانه از كشت آبي سبزيجات به­صورت خلاصه نشان داده شده است.

 

جدول 3) درآمد خالص ماهانه از زراعت كشت آبي سبزيجات در آفريقا (FAO, 2007)

شهر

درآمد ماهانه خالص معمول (دلار در مزرعه) يا بالاترين درآمد (درصورت موجود بودن)

سرانه درآمد ناخالص ملي (دلار در ماه)

Accra, Ghana

40-57

27

Bamako, Mali

10- (300)

24

Bangui, Central African Republic

320 (producers), 330 (wholesalers), 140 (retailers)

22

Banjul, Gambia

30

26

Bissau, Guinea-Bissau

24

12

Brazzaville, Republic of Congo

80-270 (producers), 120 (retailers)

53

Cotonou, Benin

50- (110)

36

Dakar, Senegal

40- 66 (250)

46

Dar Es Salaam, Tanzania

60

24

Ho Chi Minh City, Viet Nam

40-80 (125)

n.a.

Hyderabad, India

30-70 (figures per ha)

n.a.

Freetown, Sierra Leone

10-50

13

Jakarta, Indonesia

30-50

n.a.

Kumasi, Ghana

35-85 (120-160)

27

Lagos, Nigeria

53-120

27

Lomé, Togo

30-25 (270-330)

26

Nairobi, Kenya

10-163 (279)

33

Niamey, Niger

40

17

Ouagadougou, Burkina Faso

14-70 (100)

25

Takoradi, Ghana

10-30

27

Yaoundé, Cameroon

34-67

53

 

فاكتورهاي مهمي درآمد خالص زراعت شهري خانوارها را تحت تأثير قرار مي­دهد كه عبارتند از: ميزان گرايش بازار، اندازه زمين، نيروي كار موجود در خانه، انتخاب نوع محصول و حيوان؛ موجوديت و هزينه ورودي­هاي اساسي (خصوصاً استفاده از منابع محلي نظير زايدات آلي و فاضلاب)؛ فرصت براي آبياري در فصول خشك؛ تكنولوژي و سرمايه موجود؛ دسترسي به بازارها و قيمت­ها؛ توانايي ذخيره و حفظ محصولات (Danso et al., 2003).

با رشد شهرها و افزايش تعداد كشاورزان شهري، بهره­وري در بخش كشاورزي با كاهش زمين­هاي قابل كشت خصوصاً در مناطق پرتراكم تحت تأثير قرار خواهد گرفت. هم­چنين مقولات محيط زيستي نظير كاهش زمان آيش و سيکل­هاي زراعتي چندگانه در يك سال نيز متأثر خواهد شد (Keys and McConnel, 2005).  

توليد محصولات غذايي در شهرها و مناطق نزديك آن­ها اين امكان را به­وجود مي­آورد تا چرخه غذايي مرتبط با توليد- مصرف محدودتر شود. ضايعات آلي خانگي را مي­توان تصفيه و به كود تبديل كرد و در باغ­ها و مزارع به­كار برد. اين فرآيند، صرفه­جويي­هاي بوم شناختي و اقتصادي زيادي را به­همراه دارد:

  • اين عمل، مقدار مواد آلي­اي را كه اكنون در گورستان زباله­ها دفن مي­شوند و باعث آلوده­سازي آب­هاي سطحي و زيرزميني نزديك شهرها مي­گردند، كاهش مي­دهد.
  • استفاده از كودهاي آلي، مصرف سوخت­هاي فسيلي را به­منظور توليد و توزيع كودهاي شيميايي كاهش مي­دهد. بنابراين از انرژي حفاظت مي­شود، انتشار دي اكسيد كربن كاهش مي­يابد و طول عمر معادن فسفات افزايش پيدا مي­كند.
  • مصرف كودهاي آلي، مقدار كودهاي مصنوعي مورد نياز كشاورزان را كاهش مي­دهد و از محتواي مواد آلي خاك حفاظت مي­كند. اين عمل مي­تواند امكان آلودگي آب و زمين كه با زراعت ارتباط دارد را كاهش دهد و از فرسايش خاك جلوگيري نمايد.
  • سرانجام اينكه برنامه بازيافت مواد آلي ممكن است هزينه توليد كشاورزان و قيمت مواد غذايي مصرف­كنندگان را پايين بياورد (دهقاني، 1382).

كشاورزي شهري مي­تواند به ايجاد صنايع و فرصت­هاي شغلي جديد در محدوده شهرها و اطراف آن­ها كمك كند. اين فرصت­ها عبارتند از: تهيه و توليد كود، تأمين بذر و ابزار، بازاريابي و توزيع، تعاوني­هاي كشاورز- مصرف كننده و خودكار كشاورزي (دهقاني، 1382).

در دوران شرايط اضطراري و بحران­ها نيز رشد سريعي در فعاليت­هاي کشاورزي شهري مي­توان مشاهده کرد. از بارزترين آن­ها مي­توان برلين در 1945، هاوانا و ديگر شهرهاي کوبا در دوران تحريم­هاي اقتصادي، يا در مسکو و ديگر شهرهاي اروپاي شرقي بعد از فروپاشي رژيم کمونيستي و جديدترين مورد، در کشمکش­هاي موجود در نوار غزه را نام برد. در تمامي اين موارد بعد از اتمام بحران، فعاليت­هاي کشاورزي شهري کاهش يافته يا متوقف شده و مردم زندگي عادي­شان را از سر گرفته­اند (FAO, 2007).

 

 

كشاورزي شهري و اثرات اجتماعي آن

سيستم­هاي غذايي مي­توانند نقش مهمي در شکل­دهي حس جامعه بازي کنند، ارتباط بين اعضاي جامعه و ارتباط با زمين. پرورش مواد غذايي به­صورت محلي مي­تواند اعتماد به نفس محلي را افزايش دهد. ديگر اثرات اجتماعي مهم سيستم­هاي غذايي، تغذيه مصرف­کنندگان و دسترسي به تأمين غذاي کافي براي تمام اعضاي جامعه است (Urban Agriculture Strategy,2002). در ادامه چند اثر اجتماعي كشاورزي شهري خصوصاً در مقوله بام سبز و باغ عمودي ذكر شده است.

 

الف) افزايش فعاليت فيزيكي

در جوامعي كه مشكل چاقي يك معضل است، باغ­هاي شهري فرصتي براي ساكنين ايجاد مي­كند تا فعاليت فيزيكي­شان را از طريق باغباني افزايش دهند. باغباني نوعي از فعاليت فيزيكي است كه افراد بسياري علي­رغم محدوديت­هاي حركتي در آن شركت كنند. تمام سنين نيز مي­توانند از آن لذت برند.

 

ب) بهداشت و سلامت (باغ درماني[6])

پوشش گياهي خصوصي و عمومي، اثرات رواني و كالبدي مثبتي بر روي افراد دارد. در واقع، مطالعه­اي كه بر روي بيماران بستري شده در بيمارستاني با منظره طبيعي و فضاي سبز در مقايسه با بيمارستاني با منظره ديوارهاي آجري انجام شده است، نشان مي­دهد كه بيماراني كه منظره فضاي سبز را داشته­اند، داراي دوره بازتواني كوتاهتر، تجويز داروي كمتر و ارزيابي منفي كمتري از پرستاران بوده­اند (Ulrich, 1984).

مطالعات رواني نشان داده است كه اثرات احياكنندگي مناظر طبيعي، توجه بينندگان را جذب كرده، آگاهي­شان را نسبت به خودشان و افكار مخرب منحرف كرده و بهبودي سلامت فرد را تسريع بخشيده است. افرادي كه در محدوده­هاي پرتراكم زندگي مي­كنند، درصورتي­كه داراي بالكن يا تراسي گل­كاري شده و سبز باشند، كمتر مستعد بيماري هستند، كه قسمتي از آن به دليل اكسيژن مازاد، تهويه هوا و رطوبت ناشي از گياهان و هم­چنين مزاياي درماني ناشي از نگهداري و پرورش گياهان است. تنوع صدا، رايحه و رنگ­هاي گياهان نيز مي­تواند اثرات قابل توجهي بر روي سلامت و رفاه افراد داشته باشد (Cardinal Group, 2002).

در مطالعه­اي ديگر، كاهش استرس و بهبود سلامتي فرد در تماس با طبيعت از ديگر مزاياي همراه شده با پوشش گياهي شهري عنوان شده است (Kalplan, 1989). افرادي با بيماري­هاي رواني اغلب باغ­هاي شهري را محيطي قابل قبول براي دور شدن از فضاي شهري عنوان كرده­اند (Carver, 2005).

دسترسي به غذاي سالم و تازه نيز از مقولات مهم مي­باشد. کشاورزي شهري هم به مقوله موجود بودن مواد غذايي و هم به دسترس بودن آن اهميت مي­دهد. در اوگاندا، بيش از 60 درصد مواد غذايي مصرف شده به­وسيله اقشار کم درآمد، توسط خود آن­ها توليد مي­شود. علاوه بر امنيت غذايي کشاورزي شهري، خود توليدي[7] مواد غذايي هزينه­هاي ماهانه خانوارها را بر روي غذا کاهش داده و نقدينگي بيشتري براي ديگر نيازهاي خانوارها (درماني، مسکن، تحصيل، پوشاک و ساير موارد) به­جاي خواهد گذاشت (FAO, 2007).

از ديگر پتانسيل­هاي کشاورزي شهري خصوصاً در کشورهاي آفريقايي، نقش آن در برنامه­هاي کاهش ايدز است. افرادي که داراي سوءتغذيه هستند، نسبت به دريافت ويروس ايدز آسيب­پذيرتر بوده و ميزان رشد و گسترش بيماري در بدن فرد سريع­تر مي­باشد (FAO, 2007).

 

ج) ايمني

كاهش جرايم در جوامعي كه داراي باغ­هاي شهري هستند مشاهده شده است (Schmelzkopf, 1995). افرادي كه در باغ­هاي شهري زمان را سپري مي­كنند نسبت به جرم و جنايت دلسرد و بي­ميل مي­شوند. زماني­كه براي يك باغ شهري سرمايه­گذاري مي­شود، افراد در آن حضور خواهند داشت و درنتيجه براي حفاظت از آن­ها در برابر جرايمي نظير خراب­كاري­ها فعاليت شده و تمهيدات خاصي در نظر گرفته مي­شود. باغ­هاي شهري هم­چنين محيط امني را براي ساكنين و خصوصا كودكان مهيا مي­كنند.

يك نمونه موردي از اين كاهش جرايم، نمونه محدوده ويكتوريا هيلز در كيچنر[8] است. بعد از احداث باغ شهري در يك محوطه خالي در مركز آن جامعه، حوادث جنايي در تابستان اول تا 30%  و در پايان تابستان سوم تقريبا تا حدود 56% كاهش داشته است. به غير از اين آمارها، مردم نيز اذعان كرده­اند كه بعد از احداث اين باغ شهري احساس ايمني بيشتري مي­كنند (Mazereeuw, 2005).

 

د) فضاي سبز جامعه و ارزش­هاي زيبايي شناختي 

كشاورزي شهري مي­تواند ارزش­هاي زيبايي شناختي جامعه را بهبود بخشد و فضاي بيروني بيشتري را براي ساكنين و بازديدكنندگان تهيه كند. باغ­هاي عمودي، محيطي آرام و لذت­بخش براي ساكنين تأمين مي­كند (Sutic, 2003). مطالعات نشان داده است كه فعاليت­هاي تفريحي انجام شده در باغ­ها و پارك­ها جهت كمك به شهروندان براي مواجهه با استرس­هاي روزانه و ديگر نيازهاي غيراسترسي مفيد است (Cardinal Group, 2002). اجراي گسترده باغ­هاي عمودي و باغ­هاي شهري، به­طور بالقوه فضاي تفريحي و فراغتي بيشتري را براي ساكنين تهيه مي­كند. فضاي سبز نيز به­عنوان يك مؤلفه حياتي در بهبود كيفيت زندگي مطرح است.

 

 

 

 

جدول 4) مزايا و مضرات جنبه هاي اجتماعي، اقتصادي و محيط زيستي كشاورزي شهري

 (Urban Agriculture Strategy,2002)

جنبه

مزايا

مضرات

اجتماعي

ساخت جامعه؛ رشد برهم كنش­ها؛ زندگي بخشيدن به روح عمومي شهر؛ ايجاد رغبت؛ ايجاد فرصت­هاي آموزشي؛ تأمين نيازهاي سبزيجاتي در حد 1-5%؛ ايجاد فرصت­هاي تفريحي انفعالي؛ ايجاد فرصت مشاركت براي همه ساكنين؛ تأمين مواد غذايي سالم و تازه؛ ايجاد فرصت­هاي تفريحاتي منفعل و غيرمنفعل؛ ايجاد فضا براي برقراري تماس­هاي اجتماعي؛ ايجاد فضاهاي جذاب زيست محيطي شهري

نياز به آموزش ساكنين شهر؛ مي­تواند به­عنوان استفاده خصوصي درك شود؛ خطر بالقوه خرابكاران؛ بار اضافي اداري و مديريت منظر؛ در مورد فضاهاي سبز خصوصي ايجاد شده، ممكن است ارتباطات اجتماعي را كاهش دهد.

زيست محيطي

استفاده از مواد زايد جامد؛ بهبود تنوع و تجربه زيباشناختي؛ ايجاد منظري كارآمد؛ بهبود نفوذپذيري سطح؛ دليلي براي ساكنين جهت استفاده از مراكز تفريحي در نزديكي منازل­شان؛ بهبود تنوع زيستي؛ استفاده از روش­هاي ارگانيك؛ داراي اثرات بر روي آب­هاي زيرزميني نيستند؛ استفاده از آب­هاي طوفان­هاي شهري؛ كاهش اثرات جزيره گرمايي

طراحي پارك­ها را تحت تأثير قرار خواهد داد؛ محل سكونت موش­هاي صحرايي بايد مديريت شود؛ تقاضاي آب آبياري در فصل تابستان افزايش مي­يابد؛ در صورت مديريت نادرست كشت هاي آبي ممكن است آلودگي­هاي رايحه­اي ايجاد كند.

اقتصادي

مي­تواند به نسبت كمي قيمت مواد غذايي را كاهش دهد؛ مي­تواند در مقياس­هاي كوچك براي توليد محصولات غذايي شهري مورد استفاده قرار گيرد؛ اقتصادي بودن هزينه­هاي ساخت مناظر شهري؛ فضاي بام­ها نيز به­عنوان قسمتي از فضاي مورد استفاده به حساب مي آيد؛

در مورد بام­هاي سبز، هزينه ساخت و مديريت ساختمان را افزايش مي­دهد؛

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 5) سازگاري و ناسازگاري ها در پايداري كشاورزي شهري (FAO, 2007)

 

ابعاد پايداري كشاورزي شهري

محيط زيستي

اقتصادي

اجتماعي

سازگاري

مواد مغذي موجود در فاضلاب و زايدات شهري در گياهان؛

سبزكردن فضاي شهري و تغيير در ميكرواقليم؛

مديريت تنوع زيستي و چشم انداز؛

توليد غذا؛

دسترسي به ورودي ها و بازارها؛

اشتغال و توليد درآمد را مطلوب مي گرداند؛

نيازهاي انساني به غذا و فضاهاي سبز؛

كاهش فقر؛

ساخت جامعه؛

ناسازگاري

آلاينده­هاي شهري، خاك و آب آبياري كشاورزي را تحت تأثير قرار مي­دهد؛

مواد شيميايي، محيط زيست شهري را تحت تأثير قرار مي­دهد؛

رقابت با ديگر كاربري­هاي شهري؛

خراب­كاري و دزدي

مفاهيم و درك­هاي منفي از كشاورزي شهري و حومه؛ عدم سازگاري كشاورزي شهري و حومه با تقاضاهاي جامعه نظير مراكز تفريحي؛

 

كشاورزي شهري و فضاي كار

در شهرهايي كه تجربه ركود صنعتي را داشته­اند، تدارك زمين­هاي متروك براي پرورش دادن مواد غذايي به­طور قطع يكي از گزينه­هاي سياست برنامه­ريزي است. در شهرهاي آمريكا نظير ديترويت و نيويورك، هزاران هكتار زمين در اختيار كارگران بيكار قرار داده شد تا كشاورزي كنند. در انگلستان، پروژه­هاي مزرعه- شهر بر روي زمين­هاي متروك 20 شهر انجام شده است. در آلمان، زمين­هاي شهري كه قبلاً محوطه­هاي معادن زغال سنگ بودند نظير شهر اسن، براي پروژه­هاي كشاورزي شهري مورد استفاده قرار گرفته­اند.

در مورد مناسب بودن زمين­هاي آلوده شده شهري براي كشت و كار نگراني­هايي وجود دارد و پيشنهاد شده است كه در فاصله كمتر از 10 متر از كنار جاده­هاي شلوغ، زراعتي صورت نگيرد، خصوصاً در شهرهايي که هنوز سوخت سرب­دار استفاده مي­شود. به­طور کلي، در مورد زمين­هايي که با فلزات سنگين نظير کادميوم و سرب آلوده شده­اند، بايد با احتياط رفتار کرد و تصميم­گيري نمود. با اين حال، تحقيقات در آمريکا و انگلستان نشان مي­دهد که به طرقي مي­توان با اين مشکلات روبرو شد: حفظ PH بالا با اضافه کردن مقدار زيادي آهک و هم­چنين بالا نگه­داشتن سطح مواد آلي با اضافه کردن کمپوست يا کود کشاورزي، به کاهش تجمع فلزات سنگين در خاک کمک مي کند (Urban Agriculture And Sustainable Cities).  

چيني­ها در مورد سيستم­هاي زراعتي شهري بسيار متمرکزشان مشهور هستند و اين روزها، بسياري از شهرهاي بزرگ­شان در توليد محصولات غذايي­شان در فضاهاي شهري همجوار خودکفا شده­اند. پکن با جمعيتي بالغ بر 10 ميليون، هنوز هم مزارع همجوار خودش را اداره مي­کند. در شانگهاي، تنها 20% زمين­ها بوسيله مسئولين شهر داراي مجوز ساخت و ساز است و 80% زمين­ها در اصل براي زراعت استفاده مي­شود و شهر را نسبت به توليد سبزيجات خودکفا کرده و اغلب برنج، مرغ، اردک را خودش توليد مي کند (Urban Agriculture And Sustainable Cities).

سيستم­هاي كشاورزي در محدوده­اي با كاربري غيركشاورزي نيز انجام مي­شود، به­عنوان مثال، در مطالعه­اي انجام شده در جمهوري دومينيكن در سال 1997 دريافتند كه غلات و احشام در يك سوم كل 2734 بلوك شهري توليد شده بودند که از اين ميان، 38% در بلوك­هاي فقيرنشين، 24% كم درآمد، 44% سطح متوسط، 48% منطقه مسكوني مرفه، 6% تجاري، 15% صنعتي و 23% موسسه­­اي واقع بوده­اند(Mougeot).

 

 

گزينه­هايي كه براي كشاورزي شهري مطرح هستند، عبارتند از:

  • باغ­هاي عمومي جامعه
  • باغ­هاي خصوصي و نيمه خصوصي
  • بام­هاي سبز و باغ­هاي عمودي
  • بالكن­ها، پاسيوها
  • متصرفات نيمه­خصوصي و عمومي
  • گلخانه­هاي تجاري
  • باغ­هاي تجاري
  • درون ساختمان­ها
  • باغ­هاي درون فضاي مدرسه­ها­
  • كشت آبي و بيوپونيك
  • پرورش احشام در مقياس كوچك (Urban Agriculture Strategy,2002)   

 

باغ­هاي درون فضاي مدرسه­ها

 

 


باغباني تجاري

 

 

باغ­هاي عمومي جامعه

 

 

 

 

گلخانه­ها

 

 

بام سبز و باغ­هاي عمودي

مقوله باغ­هاي عمودي و بام­هاي سبز معمولاً به­جاي يکديگر مورد استفاده قرار مي­گيرند. هر دو بدين مفهوم است که سقف ساختمان­ها جهت کشت گياهان تخصيص داده شود که معمولاً از طريق پوشاندن قسمتي از سقف با لايه­هايي به­عنوان ممانعت کننده­ رشد ريشه گياهان، لايه مياني رشد (معمولاً خاک) و سپس بذر يا گياهان مي­باشد. در بام سبز معمولاً سبزيجات که نياز به خاک عميق ندارند يا بيشتر گياهاني نظير گل ناز که گياهي چندساله و مقاوم به خشکي است، مورد استفاده قرار مي­گيرد. در باغ­هاي عمودي، از سوي ديگر، بيشتر بر روي توليد مواد غذايي يا درختچه­ها (علاوه بر گياهان يا گل­ها) تمرکز مي­شود که در اين­صورت به توجه بيشتر و عمق خاک بيشتر نياز است (Mazereeuw, 2005).

توسعه فضاي سبز عمودي از مهمترين دستاوردهاي شهرسازي براي كاهش آلودگي و دماي هوا در شهرهاي بزرگ است. خانه­هاي اروپايي با استفاده از بام­هاي گل­كاري شده سالانه حدود 100 ميليون دلار در مصرف انرژي صرفه­جويي مي­كنند. در كشورهاي اروپايي بسياري از شهروندان به­طور تجربي دريافته­اند كه گل­كاري در بام خانه­هايشان موجب كاهش حرارت و دما به­ويژه در تابستان مي­شود. در طول اين فصل درجه حرارت سقف خانه­هاي اروپايي اغلب تا 140 درجه فارنهايت افزايش مي­يابد، اما استفاده از فضاي سبز عمودي روي بام­ها اين ميزان گرما و ذرات معلق در هوا را به گردش در مي­آورد. بررسي­ها نشان مي­دهد سقف خانه­هايي كه گل­كاري شده­اند بيشتر از 77 درجه فارنهايت گرما جذب نمي­كنند و به همين دليل در كاهش آلودگي هوا و ميزان مصرف انرژي مؤثرند. كارشناسان معتقدند چنانچه سقف تمام خانه­ها گل­كاري شوند درجه حرارت كل شهر كاهش خواهد يافت (دباغيان).

اما بام­هاي سبز مدرن كه از سيستم لايه­هاي پيش ساخته تشكيل مي­شوند، بالنسبه پديده­اي نو مي­باشند. طرح ايجاد بام­هاي سبز نخستين بار در آمريكا و كانادا مطرح شد. اما اين طرح دردهه 1960 در آلمان، فرانسه، اتريش، نروژ، سوئيس و ساير كشورهاي اروپايي بيشتر معمول است. بر اساس برآوردهاي موجود، امروزه حدود 10 درصد از كل بام­هاي آلمان، بام سبز مي­باشند. ايالات متحده نيز بام­هاي سبز قابل توجهي دارد، اما تعداد آن­ها به اندازه اروپا نيست. در شمال آمريكا و در شهرهايي مثل تورنتو و شيكاگو طرح­هاي ايجاد بام­هاي سبز بر ساختمان­هاي چند طبقه به اجرا در آمده است (دباغيان).

بام­هاي سبز تأثيرات زيادي در اقتصاد جامعه دارند كه اهم آنها عبارت­اند از (دباغيان):

  • لايه عايق رطوبتي نصب شده در روي بام از صدمات ناشي از اشعه ماوراي بنفش و صدمات شيميايي جلوگيري كرده و در برابر امواج گرما بهعنوان عايق عمل مي­كند. اين ويژگي بام­هاي سبز طول عمر عايق رطوبتي را تا دو برابر افزايش داده و باعث صرفه­جويي در هزينه­ها مي­شود.
  • عايق­بندي بام­هاي سبز نياز به انرژي را براي گرم و سرد كردن ساختمان به­طور چشم­گيري كاهش مي­دهد و همچنين باعث كاهش آلودگي صوتي مي­شود.
  • جاذبه زيبايي شناختي و زيبايي طبيعي بام­هاي سبز ارزش ساختمان را در نزد بسياري از مصرف­كنندگان و مطابق با هر سليقه براي كاربري­هاي تجاري، سازماني و مسكوني بالا مي­برد.

 

نمونه موردي (ساختمان ناحيه 3 منطقه 10 شهرداري تهران)

بحث ساختمان­هاي سبز سال­هاست که در کشورهاي توسعه يافته مطرح است، هر چند اين ساختمان­ها با اهداف و معاني مختلف مطرح مي­شوند، گاه بحث معماري پايدار، گاهي معماري سبز، معماري خورشيدي و... در محافل علمي مطرح است اما در کشور ما در ادبيات جديد معماري، اين موضوع خيلي خام مصرف مي­شود، هنوز کمتر از انگشتان يک دست ساختمان­هايي از اين منظر، طراحي وساخته شده­اند. اما آن­چه مسلم است، مطالعه وتحقيقات محلي عميق براي دستيابي به مشکلات وشيوه­هاي طراحي در ايران بسيار لازم وضروري به­نظر مي­رسد. يکي از تلاش­هاي صورت گرفته در اين زمينه طراحي وساخت ساختمان نمونه خورشيدي در منطقه 10 تهران است که با همکاري سازمان بهينه­سازي مصرف سوخت کشور و شهرداري منطقه ده در حال اجرا مي­باشد. اين ساختمان که يک بناي اداري با 550 مترمربع زيربناست، در عين تلاش براي ارتباط با معماري بومي ايران، از لحاظ ايده­هاي صرفه­جويي در مصرف انرژي جالب توجه مي باشد.

ساختمان ناحيه 3 شهرداري منطقه ده که به اداره سبز معروف شده است، داراي 3 طبقه روي زيرزمين و مجموعاً 550 مترمربع زيربناست. زيرزمين آن کاربري پارکينگ، انباري و تأسيسات، همکف کاربري اداري براي پاسخگويي به ارباب رجوع، اول اتاق دفتردار و معاون و طبقه دوم اتاق اصلي و استراحت شهردار ناحيه است. محل احداث پروژه در خيابان هاشمي ما بين خوش و قصرالدشت است. ايده اصلي اين پروژه شکل­گيري طرح براساس معماري و وضعيت موجود منطقه است. اين فضا به­عنوان فضاي سبز در ارتفاع براي طبقه اول و دوم عمل خواهد کرد. طراحي بسيار ساده و بر اساس ايده باغ که در فرهنگ و تاريخ ايران تثبيت شده است صورت گرفته است. نماهاي ديوارهاي مشرف به خيابان­ها به­منظور فراهم کردن سايه و حفاظ به­طور دقيق طراحي شده است (صابري، 1385).

 

چالش­ها و ترديدهاي موجود در كشاورزي شهري

مطالعات دانشگاهي كمي يافت شده است كه كشاورزي شهري را در مقياس بزرگ محكوم كرده و از ممنوعيت آن طرفداري كرده باشد. بعضي بر اين اعتقادند كه حمايت از كشاورزي شهري باعث مي­شود كه نرخ مهاجرت روستا به شهر افزايش يابد، درحالي­كه بررسي­هاي انجام شده نشان مي­دهد كه اغلب مهاجران از شهرهاي كوچكتر به شهرهاي بزرگتر مي­آيند و نه از روستاها. بررسي­هاي بعدي نشان داد كه مهاجران در ابتدا حاضر به انجام هر كاري به غير از كشاورزي بوده­اند. (Mougeot).

در ديگر مطالعات ادعا شده است كه پشتيباني عمومي از كشاورزي شهري مي­تواند به­طور قابل ملاحظه­اي سرمايه­گذاري عمومي را در كشاورزي روستايي كاهش دهد، درحالي­كه كشاورزي شهري به هماهنگي بين­بخشي جريان­هاي مالي كنوني بيشتر از سرمايه­گذاري­هاي جديد نياز دارد. درك جمعي موجود در دنياي شهري رو به تزايد حاكي از اين است كه چالش­هاي توسعه ملاحظه نخواهد شد مگر اين­كه سياست­هاي كشاورزي كل­نگر شهري و روستايي به­طور مكمل يكديگر درنظر گرفته شوند، نه اين­كه آن­ها را ناديده بگيريم (Mougeot).

چالش اصلي مرتبط با کشاورزي شهري اين است كه جهت كمي­سازي تعدادي از مزاياي توصيف شده در بالا با معضلاتي مواجه خواهيم بود. انجام آناليزهاي مؤثر سود-هزينه بسيار مشكل است (Sutic, 2003،Schmelzkopf, 2002).

از چالش­هاي ديگر مرتبط با طراحي­هاي بام سبز اين است که ملاحظات بسياري براي آن بايد در فرآيند برنامه­ريزي مدنظر قرار گيرد. زماني هم كه ساختماني را با توجه به احداث بام سبز بازبيني مي­كنند، بايد بررسي كرد كه آيا ساختمان مي­تواند وزن اضافي ناشي از باغ، آب و ديگر موارد را تحمل كند؟ اگر كه ساختمان نتواند وزن مازاد را تحمل كند، بايد تمهيدات خاصي براي استحكام ساختمان انديشيد (Mazereeuw, 2005).

دسترسي به باغ­هاي عمودي براي افرادي با مشكل جابجايي روبرو هستند، نظير معلولين، مشكلاتي را ايجاد مي­كند كه بايد براي آن­ها نيز تمهيداتي را درنظر گرفت. يكي از بزرگترين موانع در احداث بام سبز و باغ عمودي، هزينه­هاي آن است. حتي اگر صرفه­جويي­هاي صورت گرفته با احداث اين­گونه بام­هاي سبز را نيز در نظر بگيريم، باز هم هزينه­هاي چنين سيستمي يك مانع و بازدارنده بزرگ محسوب مي­شود. چالش ديگر مربوط به موضوعات بيمه­اي در اين خصوص است. شركت­هاي بيمه هنوز مدل خاصي براي تعيين ميزان ريسك اين­گونه ساختارها و تأمين هزينه­هاي آن تدارك نديده­اند (Mazereeuw, 2005).  

نگراني ديگر نسبت به كشاورزي شهري، ريسك­هاي آلودگي ناشي از ورودي­هاي كشاورزي، محصولات و محصولات جانبي آن است. چنين نگراني­هاي قانوني بوده و بايد در نظر گرفته شود؛ اين­گونه آلودگي­ها به­دليل اجراي تكنيك­ها در مكان اشتباه يا به روشي اشتباه اوج مي­گيرد. در كشاورزي شهري بايد كيفيت و نحوه استفاده از ورودي­هاي كشاورزي، انتخاب محصول براساس خصوصيات سايت، تراكم مورد استفاده در سايت و هم­چنين مديريت محصولات و محصولات جانبي درنظر گرفته شود (Mougeot).

از ريسک­هاي بهداشتي اصلي همراه شده با کشاورزي شهري، اثر بالقوه آب­هاي آلوده شده آبياري، استفاده از کودهاي شيميايي، تخليه مواد غذايي خاک و مالاريا مي­باشد. آلودگي محصولات با ارگانيزم­هاي بيماري­زا ( نظير باکتري­ها، تک­ياختگان، ويروس­ها يا کرم­ها) به­دليل آبياري با آب­هاي آلوده يا فاضلاب­هاي خوب تصفيه نشده از ديگر معضلات بهداشتي محصولات کشاورزي شهري مي­باشد (FAO, 2007).

 به­طوركلي مي­توان چالش­هاي موجود در زمينه کشاورزي شهري را به­شرح ذيل عنوان كرد:

  • کمبود فضاي مناسب براي پرورش مواد غذايي
  • ارزش بالاي زمين براي ديگر کاربري­ها/ پايين بودن بازگشت اقتصادي کشاورزي
  • تضادهاي کاربري زمين (صوتي، گردوخاک، بو، بي­نظمي)
  • امنيت (دزدي، خرابکاري)
  • محدوديت­هاي فني
  • کمبود علاقه براي کارکردن بر روي زمين
  • محرک­هاي اقتصادي کم
  • الزامات قانوني
  • خاک­هاي آلوده شده و آلودگي شديد هوا
  • ميزان قرارگيري در معرض نور خورشيد (Urban Agriculture Strategy,2002)

 

راهبردهاي حفاظت از باغ­ها و فضاهاي سبز در توسعه شهري

در قرن بيستم، هم­زمان با رشد سريع شهرها، راه­كارهاي گوناگوني در سطوح شهري و منطقه­اي براي هماهنگ ساختن توسعه شهري با طبيعت پيرامون و ادغام طبيعت در شهرها، در عين حفظ فضاهاي باز و اراضي كشاورزي ارائه شده است، كه مهم­ترين آن­ها عبارتند از:

الف) كمربندهاي سبز: در اين شيوه فضاهاي سبز به­صورت حلقه يا حلقه­هايي بافت قديمي يا موجود شهر را دربر مي­گيرند و ساخت و ساز در پيرامون شهر را محدود مي­كنند. از كمربندهاي سبز در موارد زير استفاده مي­شود:

  • جلوگيري از نابودي زمين­هاي كشاورزي پيرامون شهرها بر اثر گسترش فضاهاي شهري،
  • محدود كردن رشد بي­رويه شهر و هدايت آن به­سوي نقاط مورد نظر از جمله شهرك­هاي اقماري،
  • تصفيه و تلطيف هواي شهري و غربال كردن بادهاي ورودي به شهر،
  • بهره­برداري اقتصادي با بازدهي مناسب از سرمايه­گذاري­ها (مجنونيان، 1374)

ب) كمان­هاي سبز: در اين روش شعاع­هاي سبز از نزديكي مركز شهر آغاز مي­شود و به طرف بيرون گسترش مي­يابد و پيرامون شهر را احاطه مي­كند. از كمان­هاي سبز براي مهار رشد بي­رويه شهرها و هدايت آن­ها در جهت­هاي مورد نظر، برقراري پيوند ميان هسته اصلي شهر و شهرك­هاي اقماري و جداكردن فضاهاي اصلي شهر از حومه­ها استفاده مي­شود (حيدري چيانه، 1378)

ج) تمركز غيرمتمركز در توسعه شهري: در اين روش سعي مي­شود شهر تك مركزي به شهر چند مركزي بر پايه متراكم­سازي فعاليت­ها در مراكز فرعي انتخاب شده براي حمل­و­نقل و محورهاي توسعه تبديل شود و اراضي كشاورزي در داخل محور و گره­هاي شهري حفظ شوند.

د) توسعه حمل­و­نقل مبنا در منطقه شهري: اين شيوه بر مبناي تجديد ساختار سيستم حركتي و برپايه تغيير وسايل نقليه، عدم تشويق نياز به سفر و محدود كردن استفاده از اتومبيل استوار است و رشد شهري به سوي محورها و گره­هاي معين و مجهز به مسيرهاي ترانزيت هدايت مي­شود و از طريق درهم كردن و اختلاط كاربري­ها در چارچوب برنامه­ريزي حمل­و­نقل و سياست­هاي زيست محيطي امكان­پذير است (Burgess, 2000).

 

روش­هاي حفاظت از باغ­ها و اراضي كشاورزي

روش­هاي گوناگوني براي حفاظت و بهره­برداري از اراضي كشاورزي در مقابل استفاده شهري – صنعتي از آن­ها در جهان درحال تجربه است كه از جمله آن­ها مي­توان به روش­هاي زير اشاره كرد:

الف) تقويت استفاده­هاي اقتصادي از اراضي کشاورزي: در اين روش با اتکا به ايده خودبسندگي مناطق شهري در تهيه محصولات مورد نياز کشاورزي، تأمين بخشي از نيازها برعهده اراضي موجود در داخل و حاشيه شهرها گذاشته مي­شود، و بخشي از ساکنان شهر کشاورزاني هستند که با توليد، قسمتي از نيازهاي زراعي-باغي شهروندان را برطرف مي­کنند. در شهرهاي کشورهاي  جهان سوم، به­دليل وجود سه عامل توانايي (مهاجران روستايي مجرب در کشاورزي)، ضرورت (شمار زياد بيکاران و شاغلان بخش­هاي غيررسمي) و فرصت (زمين­هاي کشاورزي و اراضي باير در داخل و حاشيه شهر) دلايل قابل قبولي براي توسعه کشاورزي شهري و حفاظت از عرصه­هاي سبز فراهم شده است(Choguill,p.149).

حقوق توسعه قابل انتقال: برمبناي اين روش، توسعه شهر به سمت باغ­ها و اراضي کشاورزي ممنوع مي­باشد و حقوق توسعه از مالکان اراضي مذکور سلب مي­شود. ليکن برابر ارزش آن در جهات مورد نظر براي توسعه شهر، زمين در اختيار مالکان قرار مي­گيرد، تا هم توسعه شهري تداوم يابد و هم زمين­هاي کشاورزي حفظ شوند (Geoghengan,p.91).

روش حوزه­بندي خوشه­اي: از روش حوزه­بندي خوشه­اي هم براي حفظ فضاي باز در داخل شهرها و هم براي حفاظت از باغ­ها و اراضي کشاورزي حاشيه شهرها استفاده مي­شود. در بعد شهري، با استفاده از طرح­هاي مسکوني خوشه­اي، ساختمان­ها با ارتفاع بيشتري در اطراف يک محوطه باز و سبز احداث مي­شوند و در واقع با تجميع سرانه فضاي باز واحدهاي مسکوني، فضاي وسيع و قابل استفاده­اي به­وجود مي­آيد. ولي در حاشيه شهرها، با اختصاص بخشي از اراضي کم­بازده به توسعه مسکوني پرتراکم، بخش وسيعي از باغ­ها، براي فضاي سبز تجهيز و حفظ مي­شوند (B.K.Kahng,p.7).

منافع اکولوژيکي و حمايت­هاي مالياتي: در اين شيوه به تأثير مطلوب باغ­ها و اراضي کشاورزي بر تعديل درجه حرارت، آلودگي هوا، کنترل سيلاب و در نتيجه صرفه­جويي در هزينه­هاي مربوط (نظير هزينه­هاي مصرف انرژي، درمان و زيرساخت­ها) توجه شده است و صاحبان املاک مذکور حمايت مي­شوند و تخفيف­هاي مالياتي به آن­ها تعلق مي­گيرد (پورمحمدي).

 

تأثير رشد شهرنشيني بر کشاورزي شهري در ايران

تبديل اراضي كشاورزي به كاربري­هاي شهري – صنعتي و پيامدهاي اقتصادي و زيست محيطي آن يكي از مسايل ديرين سياست­گذاران و برنامه­ريزان شهري است. اين مقوله در كشورهاي توسعه­يافته از زمان شكل­گيري شهر صنعتي مطرح بوده است. ليكن پيشينه آن در كشور ما به دهه­هاي 40 و 50 برمي­گردد. با توجه به محدوديت­هاي اقليمي كشور، اكثر نقاط شهري – مسكوني در نقاط كانوني اراضي مذكور كه حاصل­خيزترين بخش منطقه است استقرار يافته و با توسعه شهرها اين اراضي تخريب شده يا داخل مناطق شهري قرار گرفته­اند و اين روند با توجه به نرخ بالاي رشد جمعيت با شدت تمام ادامه دارد. در چنين شرايطي محدوديت عرصه­هاي طبيعي براي اسكان جمعيت، محاط شدن اكثر شهرهاي كشور به­وسيله اراضي كشاورزي و باغ­ها، رشد فزاينده جمعيت شهري و در نهايت توسعه كم تراكم شهرها بر اثر راه يافتن باغ­ها به داخل محدوده­هاي شهري از مشكلات عمده توسعه شهري است كه معلوم نبودن وضعيت باغ­ها داخل محدوده بر شدت اين روند افزوده است.

سياست­ها و برنامه و مقررات مربوط به حفاظت و نگهداري از اراضي کشاورزي را در فرآيند توسعه شهري ايران مي­توان در سه بخش زير طبقه­بندي کرد:

 

1) طرح­هاي آماده سازي شهري

تصويب قانون زمين شهري در سال 1361 يکي از اقدامات اساسي است که پس از پيروزي انقلاب براي توليد زمين در مقياس وسيع، جهت پاسخ­گويي به نيازهاي فزاينده مسکن انجام شده است. طبق ماده 1 اين قانون، کليه زمين­هاي موات شهري، اعم از آن­که در اختيار اشخاص يا بنيادها و نهادهاي انقلابي دولتي يا غيردولتي باشد، در اختيار جمهوري اسلامي است و مدارک مالکيت گذشته ارزشي ندارد (حجتي،1379). از اهداف اصلي اين سياست، جلوگيري از احداث واحدهاي مسکوني در زمين­هاي مناسب براي کشاورزي است.

تملک و عرضه گسترده اراضي موات و دولتي حاشيه شهرها بدون تنظيم بازار زمين از يک سو موجب توسعه شهر در وراي باغ­هاي حاشيه شهرها شد و از سوي ديگر، به­علت مقرون به صرفه شدن بهسازي بافت­هاي قديمي، تخليه بيشتر آن­ها را در دهه­ نخست پس از انقلاب به­دنبال داشت، که در هر دو مورد به کاهش تراکم ناخالص شهرها و افزايش محصور شدن باغ­ها به وسيله کاربري­هاي شهري کمک کرد.

2- ايجاد شهرهاي جديد 

از اهداف عمده احداث اين شهرک­ها، جذب سرريز جمعيتي شهرهاي بزرگ، فراهم کردن مکان مناسب براي انتقال کارخانه­هاي صنعتي آلاينده هوا از شهرهاي بزرگ و جلوگيري از تخريب اراضي کشاورزي و باغ­هاي پيرامون شهرهاي مذکور بود. بدين ترتيب حفاظت از اراضي کشاورزي يکي از هدف­هاي عمده احداث شهرهاي جديد بود و اين شهرها همگي با فاصله از شهر اصلي و خارج از محدوده­هاي زراعي احداث شدند.

 

3- متراکم­سازي

رشد سريع جمعيت و فضاهاي شهري و افزايش مشکلات زيرساختي و زيست محيطي شهرهاي بزرگ موجب توجه جدي سياست­گذاران مسائل شهرسازي کشور به مقوله متراکم سازي فضاهاي شهري شد. اين سياست براي نيل به اهداف متراکم سازي سه هدف عمده کوچک­سازي و انبوه­سازي واحدهاي مسکوني، ترميم بافت­هاي فرسوده و استفاده­ بهينه از اراضي شهري را سرلوحه فعاليت خود قرار داده است. در اين سياست­ها در سطح کلان، بر به حداقل رساندن مصرف اراضي کشاورزي براي اهداف توسعه شهري تأکيد مي­شود و حفاظت از اراضي مذکور در سرلوحه اهداف قرار دارد.

از اقدامات حفاظتي ديگر که در ايران تجربه شده است، استفاده از ابزارهاي قانوني براي حفاظت اراضي کشاورزي است. از جمله اين قوانين، قانون حفظ اراضي زراعتي و باغ­ها مصوب 1374 شوراي­عالي شهرسازي و معماری است. طبق ماده 2 اين قانون، وزارت مسکن و شهرسازي مکلف است مسير توسعه شهرها و شهرک­ها (منفصل يا متصل) را حتي­المقدور در خارج اراضي زراعي و باغ­ها طراحي کند و از اراضي غيرزراعي و غيرقابل کشاورزي استفاده کند و تغيير کاربري اراضي زراعي و باغ­هاي موجود داخل محدوده قانوني شهرها را به حداقل ممکن برساند (كاظمي، 1389).

به­علت رشد سريع جمعيت و گسترش شهرها در اراضي کشاورزي و باغ­هاي حاشيه­ شهرها، قانون «حفظ و گسترش فضاي سبز و جلوگيري از قطع بي­رويه درخت» به تصويب رسيد. بر اساس اين قانون، قطع هرگونه درخت در محدوده قانوني و حريم شهرها بدون اجازه شهرداري و در روستا بدون اجازه وزارت کشاورزي و اداره منابع طبيعي ممنوع است (وطني، 1364).

در شيوه حقوق قابل انتقال توسعه، به مالکان اراضي اجازه داده مي­شود تا در بخشي از زمين خود کاربري­هاي شهري احداث کنند و مابقي آن را به­عنوان فضاي سبز در اختيار شهرداري قرار دهند، که اين نسبت به­طور معمول­، به­صورت 30 درصد سهم مالک و 70 درصد سهم شهرداري براي فضاي سبز اعمال شد و در شرايط تکامل يافته­تر آن بخش وسيعي از باغ­هاي شهري با مشارکت مالکان آن از فرايند توسعه خارج شده است. اين شيوه به­طور وسيعي در شهرهاي شمال­غربي کشور از جمله اروميه و تبريز اعمال شده است. همچنين در شهر شيراز علاوه بر استفاده از اين شيوه، باغ­هاي شهري با کاربردهاي گردشگري و فراغتي تلفيق يافته­اند، تا درآمد باغداران افزايش يابد و رغبت بيشتري براي حفاظت از باغ­ها به­وجود آيد (پورمحمدي). در مواردي هم كه به اراضي زراعي طبق مقررات مجوز تغيير كاربري داده مي­شود، هشتاد درصد (80%) قيمت روز اراضي و باغ­هاي مذكور با احتساب ارزش زمين پس از تغيير كاربري بابت عوارض از مالكين وصول و به خزانه­داري كل كشور واريز مي­گردد (كاظمي، 1389).

تعمق بيشتر در کاربري اراضي شهري بر اساس اطلاعات طرح­هاي توسعه شهري بيانگر وجود مقادير زيادي زمين­هاي کشاورزي و باغ در داخل محدوده­هاي شهري است. به­طور مثال، در شهر شيراز در زمان تهيه طرح جامع 15 درصد مساحت محدوده باغ­ها، 14 درصد زمين­هاي مزروعي و 21 درصد اراضي باير بوده است (معتمدي، 1381). نسبت­هاي مذکور براي شهر تبريز به ترتيب برابر 54/6، 22/10و1/23 درصد بوده است (مهندسين مشاور عرصه، 1368). اين ارقام براي شهرهاي کوچک­تر بيشتر است. اين موضوع در عين آن­که گوياي نسبت بسيار زياد اراضي کشاورزي در داخل محدوده يا داخل بافت شهري است، بيان­گر روند انهدام آن­ها نيز هست؛ به­طوري­که اراضي باير در واقع باغ­ها و مزارع رها شده­اي هستند که به اميد تبديل به کاربري­هاي شهري از گردونه توليد خارج شده­اند.

فقدان نگرش جامع در مورد مسئله باغ­ها و تکيه بر نگرش­هاي موزه­اي و منفعل، موجب کشيده شدن سريع باغ­ها واراضي کشاورزي به داخل مناطق شهري در قالب طرح­هاي توسعه شهري شده است. از جمله عواملي که تخريب باغ­ها واراضي کشاورزي را در دهه­هاي اخير تشديد کرده است، نحوه تملک ومکان­يابي پروژه­هاي آماده­سازي است؛ به­طوري­که 92 درصد اراضي تملک شده اراضي دولتي وموات­اند و اکثر پروژه­ها در حاشيه شهرها و در امتداد محورهاي دسترسي ايجاد شده­اند (معتمدي، 1381) و به­طور ناخواسته باغ­ها و زمين­هاي کشاورزي بين محدوده آماده­سازي و بافت پر شهري قرار گرفته است.

عامل ديگري که در کشيده شدن باغ­ها به داخل محدوده­هاي شهري و کاهش تراکم مؤثر بوده است عدم توسعه زيرساخت­ها طبق زمان­بندي طرح­هاي توسعه و در نتيجه گسترش شهر در امتداد محورهاي ارتباطي است (پورمحمدي).

براساس تحقيقات انجام شده عواملي نظير وسعت مزارع، شيب و بازده اقتصادي آن­ها، فاصله تا نزديک­ترين مرکز شهر و فاصله تا نزديک­ترين بزرگراه­ها بر فرآيند تبديل مزارع به کاربري­هاي شهري تأثير چشم­گيري مي­گذارد (Delphis,p.542).

 


نتيجه­گيري

هر چند کشاورزي شهري به­عنوان يک پديده نوظهور در فرآيند توسعه پايدار شهري شناخته مي­شود؛ اما به­دليل ضرورت­هاي ذکر شده نقش مهمي در آينده برنامه­ريزي و طراحي شهري ايفا خواهد کرد. طراحي شهرهاي مولد و توليد صنايع غذايي بومي نه به­عنوان يک رويکرد دوره­اي بلکه به­عنوان يک سياست اصلي در روند برنامه­ريزي شهري محسوب خواهد شد. در اين ميان ترويج کشاورزي شهري از راه­کارهای ضروري در تثبيت اين نوع توسعه محسوب مي­شود.

شرايط طبيعي كشور ايران و محدوديت­هاي شديد آب و خاك در آن نيازمند نگرشي بسيار فراتر از تجارب موجود در كشورهاي مرطوب و سرسبز توسعه يافته در حفظ اراضي كشاورزي است.

در كشاورزي شهري بايد توجه داشت كه اولاً، فضاهاي مربوط به كشاورزي شهري محدود و تا حدود زيادي منحصر به فرد است. ثانياً، باغ­هاي شهري ثروت ملي و متعلق به همه آحاد جامعه مي­باشد و در نهايت در يک نگرش پايدار، نسل­هاي آتي از اين فضاها سهمي دارند و نبايد مانع بهره­مندي آن­ها از چنين فضاهايي شويم.

بنابراين، با توجه به ويژگي­هاي هر شهري بايد از الگوهاي گوناگون توسعه شهري برای حفظ اراضي کشاورزي و ساماندهي آن­ها استفاده کرد؛ ليکن با توجه به تجارب موجود، الگوهاي چند هسته­اي که در آنها کمربندهاي عريض سبز گنجانده شده­اند، براي ساماندهي منطقه­اي و الگوهاي تک مرکزي متکي به کمان­هاي سبز برای ساماندهي تراکم در سطح شهري کارآيي بهتري دارند.

 


فهرست منابع و مآخذ

  • ايماني جاجرمي، حسين، مديريت شهري پايدار (بررسي تجارب مشارکتي شهرداري­ها در توسعه شهري)، مجموعه مقالات، دفتر کل برنامه­ريزي عمراني شهرداري، 1381.
  • باغيان، فرنوش، هوشمند، سميه، بام­هاي زنده، نشريه اينترنتي معماري منظر، 1388.
  • پورمحمدي، محمدرضا، شيوه­هاي حفاظت از باغ­ها و اراضي کشاورزي و آثار آن بر تراکم شهري در ايران، مجله صفه، شماره 38، 1383.
  • حجتي، غلامرضا، مجموعه کامل قوانين و مقررات شهرداري­ها و شوراي شهر، تهران، گنج دانش، 1379.
  • حيدري چپانه، رحيم، جايگاه فضاي سبز در برنامه­ريزي شهري، پايان­نامه کارشناسي­ارشد برنامه­ريزي شهري، دانشکده علوم انساني و اجتماعي، دانشگاه تبريز، 1378.
  • دانشپور، عبدالهادي، کشاورزي پايدار شهري، ضررورت­ها و راهکارها، همايش ايده­هاي نو در حوزه مديريت شهري، 1387.
  • دهقان، مهدي، منافع کشاورزي شهري، ماهنامه دهاتي، شماره 10، 1381.
  • شيعه، اسماعيل، مقدمه­اي بر مباني برنامه­ريزي شهري، دانشگاه علم و صنعت تهران، 1374.
  • صابري، اميد و همکاران، طراحي و اجراي ساختمان خورشيدي با بام سبز در منطقه ده تهران، پنجمين همايش بهينه­سازي مصرف سوخت در ساختمان، 1385.
  • كاظمي، سيدعلي، علي تبريزي، مريم، مجموعه قوانين محيط زيست شهري، مؤسسه نشر شهر، 1389.
  • گودرزي، رضا، رويکرد طرح شهرهاي جديد در نظام برنامه­ريزي شهري ايران، دانشگاه آزاد واحد شهر ري، 1387.
  • مجنونيان، هنريک، مباحثي پيرامون پارک­ها، فضاي سبز و تفرجگاه­ها، تهران، سازمان پارک­ها و فضاي سبز شهر تهران، 1374.
  • معتمدي، مسعود، زمين و جايگاه آن در توسعه شهري، مجله شهرداري­ها، تهران، سازمان شهرداري­ها و دهياري­های کشور، 1381.
  • مهندسين مشاور عرصه، طرح توسعه و عمران شهر تبريز، تهران، وزارت مسكن و شهرسازي، 1368.
  • وطني، محمدحسن، مجموعه قوانين و مقررات شهرداري­ها و امور شهري، تهران، انتشارات فردوسي، 1364.
  • Altieri MA, Companioni N, Canizares K, Murphy C, Rosset P, Bourque M & Nicholls CI. 1999. The greening of the “barrios”: urban agriculture for food security in Cuba. Agriculture and Human Values 16 (2)
  • Blair, D., Carol,C., and Sherman, S. (1991). A dietary, social and economic evaluation of the Philadelphia urban gardening project. Journal of Nutrition Education, 23(4).
  • Burgess, R., The compact city debate: a global perspective, Compact cities, Spon Press, London, 2000.
  • Cardinal Group (2002), Private benefits of green roofs
  • Cardinal Group (2002), Public benefits of green roofs
  • Carver, C. (2005). Aplace to grow. Canadian Living Magazine.
  • Choguill, Chales, Urban agriculture and cities in developing world, Habitat International, Vol. 19, 1995.
  • Cour J.M. (2001) The Sahel in West Africa: countries in transition to a full market economy, Global Environ. Chang.
  • Danso, G.K., Drechsel, P., Akinbolu, S.S. & Gyiele, L.A. 2003. Review of studies and literature on the profitability and sustainability of urban and peri-urban agriculture. FAO Final Report , IWMI, Accra.
  • Delphis F. et al., The use of cluster analysis in distinguishing farm land prone to residential development, Environmental Management, Vol. 25, 2000.
  • Dick Copeman, 2006, Permaculture for urban dudtainability, Kingstone.
  • Ellis F., Sumberg J. (1998) Food production, urban areas and policy responses, World Dev. 26.
  • FAO, 2007, Profitability and sustainability of urban and peri-urban agriculture,
  • FAO. 1999., urban and peri-urban agriculture: a new challenge for the UN food and agriculture organization, by A.W. Drescher & D. Iaquinta. Rome.
  • Farm Folk/City Folk (FFCF). 1997. Feed our Future - Secure our Health (Final Draft),
  • Geoghegan, Jacqueline, The value of open spaces in residential land use, land use policy, No. 19, 2002.
  • Kahng.B.K, A mass-transit oriented compact urban-module-networked metropolis, the international workshop on new approaches to land management for sustainable urban regions, Korea, 2001
  • Kaplan, R. & Kaplan, S. (1989). The experience of nature: a psychological perspective. Cambridgr, England: Cambridge University Press.
  • Keys E., McConnell W.J. (2005) Global change and the intensification of agriculture in the tropics, Global Environ. Chang.
  • Lardinois I & van Klundert A. 1994. Recovery of organic waste in cities. ILEIA Newsletter 10 (3)
  • Lerner, S. and Poole, W. (1999) Economic benefits of parks ans open space.  
  • LunguM. (2002) Issues of urban soil and water management in relation to urban agriculture in CEE/NIS countries, in: Yoyeva A., de Zeeuw H., Teubner W. (Eds.), Urban agriculture and cities in transition. Proceedings of the regional workshop, 20–22 June 2002, Sofia, Bulgaria, SWF- ETC- ICLEI-Europe, Leusden, The Netherlands.
  • Mazereeuw, Bethany, urban agriculture report, region of waterloo, 2005.
  • Mollison, Bill. 1994, Introduction to Permaculture, Tagari Publication, NSW
  • Mougeot, Luc J.A., Urban Agriculture: Definition, resence, potentioals and risks.
  • Paxton, A. (1997). Farming thr city. Landscape Design, 263.
  • Peck, S. (2003). Towards an integrated green roof infrastructure evaluation for Toronto. The green roof infrastructure monitor, 5(1).
  • Peck, S., Callaghan, C., Khun, M., and Bass, B. (1999). Greenbacks for green roofs: Forging a new industry in Canada. Ottawa, Canada.
  • Pembina Institute [1] http://www.climatechangesolutions.com/english/individuals/stories/lifestyle/grow.htm
  • Schmelzkopf, K. (1995). Urban communirt gardens as contested space. Geographical review, 85.
  • Schmelzkopf, K. (2002). Incommensurability, land use and the right to space: community gardens in New York city. Urban Geography, 23 (4).
  • Scholz-Barth, K. (2001). Green on top. Urban Land, 60(6)
  • Smit J, Ratta A & Bernstein J. 1996. Urban agriculture: an opportunity for environmentally sustainable development in sub-Saharan Africa. Building Blocks for AFRICA 2025 Paper 11. Post-UNCED Series. Washington DC: The World Bank.
  • Sutic, Nada (2003) How green roofs can improve the urban environmental in uptown Waterloo, University of Wateloo, Environmental Studies, Waterloo, ON.
  • Ulrich, R. S. (1984). View feom a window may influence recovery from surgery. Science, 224.
  • Urban Agriculture and sustainable cities, Tjeerd Deelstra and Herbert Girardet.
  • Urban Agriculture Strategy, City of Vancouver, Holland Barrs Planning Group, 2002
  • Word Health Organisation. Urban and peri-urban food and nutrition action plan: elements for community action to promote social cohesion and reduce inequabilities though local production for local consumption. European Health, 21 (1).
  • World Bank (2007) Global Economic Prospects 2007:Managing the Next Wave of Globalization, Washington.
  • www.ecy.wa.gov

 



[1] Urban and Peri-Urban Agriculture (UPA)

[2] Fairmont Waterfront Hotel

[3] Urban Stormwater 

[4] Flash flood

[5] Private Amenity Space

[6] Horticulture Therapy

[7] Self production

[8] Victoria Hills neighbourhood of Kitchener

محصولات جدید شرکت پدیده کشاورزی

 

به زودی  محصول جدید :  رنگ مخصوص کندوی زنبور عسل

چسب باغبانی و هرس  با فناوری نانو

 چسب محافظتی تنه درختان پدیده  

با تکنولوژی نانو 

 ضد قارچ ، باکتری ، جلبک ، ویروس ،

 "آنتی تارلو "

زئوزران

 ادامه مطلب