محیط زیست > زیستبوم
تغذیه یک شهر، کار خارقالعادهای نیست. برای مثال، مردم لندن در یک روز هشت هزار تن غذا مصرف میکنند.
بخش عمده این غذا، محصولات غذایی تازه و یا کشت شده است. در قرنهای اخیر، در اطراف شهرهای زیادی، زمینهای وسیعی برای کشت سبزی وجود داشته است.
بخش زراعتی لندن دره «لی» بوده است که محل برگزاری مسابقات المپیک 2012 خواهدبود. امروز، حدود 80درصد مواد غذایی لندن، از طریق دریا وارد این شهر میشود. برای مثال، سیب از نیوزلند، سبزیجات از آفریقا و گوشت از برزیل وارد این شهر میشود.
این موضوع، واکنشهایی را ایجاد کرده است. مواد غذایی قبل از رسیدن به شهرهای ثروتمند، باید ساعتها پرواز کنند. برای مثال، یک وعده غذای معمولی، مسیری حدود سه هزار کیلومتر را از مزرعهها تا شهرها طی میکند. برای همین، مسوولان به فکر تولید محصولات محلی افتادهاند. این در حالی است که کشورهای فقیر، با زیربنایی سست و دولتهای ضعیف، قادر به مدیریت درست واردات خود نیستند.
به دلیل ناتوانی و یا بیمیلی شهرها در تکیه به منابع غذایی وارداتی، مسوولان شهرها، مواد غذایی مورد نیاز را به گونهای جدید تامین میکنند. بنا به گزارش سازمان ملل متحد، حدود 15درصد محصولات غذایی جهان، در مناطق شهری تولید میشود و این مقدار رو به رشد است.
حدود یکمیلیارد شهرنشین که تقریبا یک سوم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، ساعاتی از هفته را صرف کشت و کار میکنند تا بتوانند به تولید مواد غذایی خانوادههایشان کمک کنند، یا محصولات تولیدشده را در سوپرمارکتهای محلی بفروشند.
رشد بیش از حد و سریع شهرها باعث شده است که کشاورزان شهری، موفقتر از کشاورزان روستایی شوند. از طرفی، کشاورزان شهری در سیستمهای نوین، سرمایهگذاری میکنند تا با طرحهای کوچک خود، سودهای فراوان داشته باشند.
در «کلکته» هندوستان، حدود 20 هزار نفر با استفاده از زبالهها، کودهای غنی تولید میکنند و موجب افزایش زبالههای شهرها میشوند. در «لیما» و پرو عدهای در مکانهای غیرقانونی به پرورش خوک پرداختهاند و در «نایروبی» و «کنیا»، عدهای در قفسهای چسبیده به آپارتمانهایشان، دست به پرورش مرغ زدهاند.
در «هاییتی»، عدهای در لاستیکهای کهنه کامیونها، سبزیجات پرورش میدهند. در دهه 1990 در تمام زمینهای اطراف «سارایوو»، پایتخت «بوسنی» که قبلا گورستان بودهاند، زمینهای زراعتی به وجود آمده است. حتی در بریتانیا، 30هزار منطقه شهری برای پرورش سبزی و میوه مشخص شده است.
در «شانگهای»، یکی از ابرشهرهای رو به انفجار چین، حدود یک سوم زمینها در محدوده شهر کشاورزی شدهاند و حدود یک میلیون نفر از ساکنان آن در این مزارع کشاورزی مشغول کار هستند.
كشاورزي شهري و حومه[1]، در درون و اطراف مرزهاي شهرهاي جهان بهوقوع ميپيوندد و شامل محصولات زراعي و دامپروري، ماهيگيري و درختكاري در محدوده شهرها ميباشد. همچنين شامل محصولات غيرمصرفي نظير خدمات اكولوژيكي نيز ميگردد. در اغلب موارد، سيستمهاي زراعتي و باغباني چندگانه در نزديكي شهرها وجود دارد (FAO, 1999). مقوله كشاورزي شهري به روند توليد هرگونه محصول كشاورزي در محدوده شهرها يا حومه آنها اطلاق ميگردد. ميتواند شامل پرورش مواد غذايي (سبزيجات، حبوبات، قارچ و حتي گوشت و لبنيات)، گياهان دارويي، درختچهها و گياهان تزئيني باشد. همچنين تكنيكها و رويكردهاي متنوعي از پرورش دادن در حياط خلوت تا باغبانيهاي وسيع شهري، گلخانههاي هيدروپونيك و آبزيپروري را در بر ميگيرد. كشاورزي شهري فقط باغباني در شهر نيست بلكه از مؤلفههاي مهم و اساسی بسياري از شهرها محسوب ميشود. تغذيه بهدليل نقش اصلياش در حيات، سلامت، فرهنگ و محيط زيست يكي از مهمترين مقولات جامعه بشری شهرنشين است (Urban Agriculture Strategy,2002). کشاورزي شهري يکي از منابع تأمين کننده سيستمهاي تغذيه شهري است و تنها يکي از چندين گزينه امنيت غذايي براي خانوارها محسوب ميشود. بهعنوان مثال، يکي از چندين ابزار استفاده مفيد از فضاهاي باز شهري، احياي مواد زايد جامد و مايع شهري، ايجاد درآمد و اشتغال و نيز مديريت مؤثر منابع آب ميباشد. اهميت و تنوع سيستمهاي کشاورزي شهري در هر شهر معيني براساس سطوح مختلف بهشرح ذيل دستهبندی میشود: - سطح جهاني (تجارت بينالملل) - سطح ملي (سطح توسعه، سازگاري ساختار مالي، حوادث، سياستهاي بخش کشاورزي) - سطح منطقهاي (سيستم تأمين غذاي شهري، آب و هواي غالب، پتانسيل سنتهاي غذايي و کشاورزي) - سطح شهري (رشد و تراکم جمعيت، آرايش کالبدي، سطوح اشتغال، سليقه مصرفکنندگان و بازار، قوانين) - سطح نواحي شهري (شهر در برابر حومه آن، کم درآمد در برابر مرفه، کم تراکم در برابر پرتراکم، ساکنين در برابر ديگر کاربران) - سطح خانوارها (اندازه، نرخ وابستگي، سطوح درآمد، مسئوليتهاي جنسيتي) - سطح اشخاص (سطح تحصيلات، نحوه تقسيم و درصد کاربریها در زمين مسکونی، مهارتهاي زراعتي، دسترسي به منابع) (Mougeot) کشاورزي شهري در بستر شرايط بومي و الزامات خاص هر منطقه شهري تعريف وتوجيه ميشود. نکته مهم اين است که مقصود از کشاورزي در شهر، زراعت وکشت و کار به معناي عمومي آن نيست. توليد محصولات کشاورزي اساسي نظير گندم، برنج و غلات نيازمند شرايط کشاورزي حرفهاي وتوسعه يافته برای تأمين نيازهای ملي و در مقياس کلان است. مقصود از ايجاد کشاورزي در شهر، کاشت و توليد محصولات خرد غذايي با روشهاي آسان و با حداقل امکانات ميباشد. توليد سبزيجات، صيفيجات و برخي ميوههاي بومي در مناطق مسکوني شهري نه تنها محتمل و انجام شدني است، بلکه بنا به ضرورتهاي توسعه شهري، امري سودمند و ضروري تلقي میشود (دانشپور، 1387). جدول 1) مقايسه شاخصهای كشاورزي شهري در برابر كشاورزي روستايي در كشورهاي درحال توسعه (Hubert, 2008) شاخصها كشاورزي شهري كشاورزي روستايي اشتغال نيروي كار در شهرها بهندرت به اينكار مشغولاند. كشاورزي از شغلهاي اصلي در مناطق روستايي است. درآمد كشاورزي يك منبع درآمد موقت يا قسمتي از منبع درآمد محسوب ميشود. كشاورزي منبع اصلي تأمين درآمد ميباشد. شكل زراعت غيررسمي و اغلب با استفاده غيرقانوني از زمين دسترسي سنتي به زمين تأمين بازار بازارهاي شهري و خود مصرفي خودمصرفي، بازارهاي شهري و روستايي، صادرات نوع محصولات محصولات با ارزش بالا و فاسدشدني همه اقلام،خصوصاً اقلام اصلي زنجيره محصول زنجيره بازاريابي كوتاه زنجيره بازاريابي طولاني دسترسي به منابع نزديك به فروشندگان دور از فروشندگان ريسكهاي ايمني مواد غذايي خطرناك (برای محيط زيست) ريسك پايين دسترسي به منابع طبيعي رقابت شديد با ديگر فعاليتهاي اقتصادي شهري رقابت كم با ديگر كاربريها سياست عمومي مبهم، عموماً به نفع ديگر فعاليتها و كاربريهاي شهري ميباشد داراي اولويت براي سياستگذاران در مناطق روستايي بنابه گزارش سازمان ملل متحد، حدود 15درصد محصولات غذايي جهان، در مناطق شهري توليد ميشود و اين مقدار رو به رشد است. حدود يکميليارد شهرنشين که تقريبا يک سوم جمعيت جهان را تشکيل ميدهند، ساعاتي از هفته را صرف کشت و کار ميکنند تا بتوانند به توليد مواد غذايي خانوادههايشان کمک کنند، يا محصولات توليدشده را در سوپرمارکتهاي محلي بفروشند. رشد بيش از حد و سريع شهرها باعث شده است که کشاورزان شهري، موفقتر از کشاورزان روستايي شوند. از طرفي، کشاورزان شهري در سيستمهاي نوين، سرمايهگذاري ميکنند تا با طرحهاي کوچک خود، سودهاي فراوان داشته باشند. در «کلکته» هندوستان، حدود 20 هزار نفر با استفاده از زبالهها، کودهاي غني توليد ميکنند و موجب کاهش زبالههاي شهرها ميشوند. در «ليما» پرو عدهاي در مکانهاي غيرقانوني به پرورش خوک پرداختهاند و در «نايروبي» کنيا، عدهاي در قفسهاي چسبيده به آپارتمانهايشان، دست به پرورش مرغ زدهاند. در «هاييتي»، عدهاي در لاستيکهاي کهنه کاميونها، سبزيجات پرورش ميدهند. در دهه 1990 در تمام زمينهاي اطراف «سارايوو»، پايتخت «بوسني» که قبلا گورستان بودهاند، زمينهاي زراعتي به وجود آمده است. حتي در بريتانيا، 30هزار منطقه شهري براي پرورش سبزي و ميوه مشخص شده است. در «شانگهاي»، يکي از ابرشهرهاي رو به انفجار چين، حدود يک سوم زمينها در محدوده شهر کشاورزي شدهاند و حدود يک ميليون نفر از ساکنان آن در اين مزارع کشاورزي مشغول بهکار هستند. اين شهر، شير و تخممرغ مورد نياز خود و تقريباً قسمت عمده سبزي خود و بخشي از گوشت و تقريباً دوميليون تن از غله مصرفي سالانه خود را تأمين ميکند (دانشپور، 1387). عليرغم تراكم ذاتي شهرها، پتانسيل عظيمي براي پرورش دادن مواد غذايي وجود دارد. اسميت و همکارانش (1995) گزارش دادند که طبق آمار 1980 آمريكا، فضاي كلانشهرها تنها 30% ارزش دلاري محصولات كشاورزي آمريكا را توليد ميكرد. در سال 1990، اين رقم به 40% افزايش يافت. در حدود 80000 باغبان بههمراه ليست انتظار 16000 نفري در فضاهاي شهري در برلين وجود دارد. سنگاپور در توليد گوشت كاملاً خودكفا بوده و 25% از نيازهاي نباتي خودش را توليد ميكند. باماكوی مالی، در توليد سبزيجات خودكفا بوده و بيش از نيمي از مرغ مصرفياش را نيز توليد ميكند. در حال حاضر، 65% خانوادههاي مسكو در توليد محصولات غذاييشان درگير هستند، در مقايسه با سال 1970 كه اين رقم 20% بود (Urban Agriculture And Sustainable Cities). دولت كوبا بعد از سقوط شوروي و حذف کمکهاي کشاورزي، کاشت سبزيجات را در حياطهاي خصوصي و مناطق عمومي شهرها ترغيب کرد و يک سيستم رشد گياهی مبتنيبر کودهاي شيميايي را جايگزين کودهاي حيواني کرد. در سال 1997، اين سيستم توانست تقريباً 21 هزار تن سبزي توليد کند و در سال 2005 با دستيابي به 27.2 هزار تن، به الگويي موفق براي انجام پروژههاي مشابه در سراسر دنيا تبديل گشت. در هاوانا، کوبا، بيش از 26000نفر بر روي 2439 هکتار فعاليت ميکنند و سالانه 25هزار تن مواد غذايي توليد مینمايند (FAO, 2007). خاورميانه داراي بالاترين نرخهاي شهرنشيني دربين کشورهاي در حال توسعه ميباشد و درصد زيادي از جمعيت در منظومههاي شهري کوچک و بزرگ زندگي ميکنند. اين به آن معناست که نقش کشاورزي شهري در اين ناحيه نسبت به نواحي ديگر چشمگيرتر است. نوع محصولات کشاورزي در شهرهاي خاورميانه بيشتر تحت تأثير آب وهواي گرم وخشک اين منطقه قرار دارند. اين محصولات براي کشت فشرده در زمينهاي محدود مناسب ميباشند ونسبت به آلودگي ناشي از خاک، آب يا هوا حساسيت کمتري نشان ميدهند. بهعنوان مثال، درختان ميوه نواحي خشک نظير انجير، خرما، توت و زيتون علاوهبر توليد محصول، بهعنوان درختان زينتي نيز در مناطق شهري عمل ميکنند. خاورميانه همچنين بهعلت دارا بودن شرايط خشک و نيمهخشک و پيامدهاي ناشي از آن، منطقه مناسبي براي توسعه فناوريهاي جديد کشاورزي محسوب ميشود. بهعنوان نمونه در اردن روشهاي آبياري قطرهاي در گلخانهها و فضاي باز رواج و توسعه يافته است. در تونس و مراکش بازيابي آب مصرف شده تجربه ميشود و کشورهاي شبه جزيره عربستان در حال توسعه روشهايي براي شيرين کردن آب دريا و استفاده از گياهان آبزي هستند (دهقان، 1383). کشاورزي پايدار برخاسته از توسعه پايدار ميباشد که اين نيز ناشي از نياز انسان امروز در مقابل پيامدهاي سوء جهان صنعتي و مصرفي عصر حاضر است. توسعه ناپايدار شهرها با منطق خشک توليدات صنعتي و استفاده بيمهابا از تکنولوژي و همراه با مصرفگرايي شديد منجربه ايجاد بحرانهاي زيست محيطي و زوال منابع انرژي و غذايي شده است (دانشپور، 1387). اين روزها شهرها بهعنوان مصرفکنندگان شديد منابع و توليدکنندگان مواد زايد شناخته شده و اثرات شهرها فراتر از اثرات کالبديشان رفته است. علاوه بر اين شهرها همانگونه که با ازدياد جمعيت مواجه هستند، با تعداد افراد بيشتري براي تغذيه نيز مواجه خواهند بود (Urban Agriculture And Sustainable Cities). كشاورزي شهري شيوهاي براي كاهش آسيبپذيري جمعيتهاي شهري جهان در برابر تغييرات اكولوژيكي جهان است. زراعت در شهر بايد يكي از عناصر كاربري زمين شهري و برنامهريزي اجتماعي براي توسعه پايداري همه كشورهاي جهان شود. ارتباط بين کشاورزي شهري و حفظ روانابهاي شهري، ناامني غذايي، اثرات جزيره گرمايي شهري، کارآيي انرژي، کيفيت هوا، تغييرات آب و هوايي، افت کيفيت زندگي مناطق مسکوني، انزواي اجتماعي و جلوگيري از بروز جنايت مستند شده است (Mazereeuw, 2005). در چنين وضعيتي راهحلهاي جديدتر از جمله بازانديشي در روند توليد به مصرف و خودکفايي نيازهاي شهري مطرح شده است. ضرورت شکلگيري و توسعه کشاورزي پايدارشهري را ميتوان از چند بعد مورد تحليل وکنکاش قرار داد. بحران کمبود توليدات کشاورزي و گران شدن روز افزون موادغذايي يکي از مهمترين معضلاتي است که جامعه بشري در قرن بيستويکم با آن روبرو است. تأمين کنندگان موادغذايي و دريافت کنندگان اين محصولات با وضعيتي بحراني روبرو هستند که اين موجب تغيير روند توليدات کشاورزي شده است. توأم شدن هزينههاي گزاف غذا و انرژي، تغييرات جوي و تأثير آن بر توليدات، و کمبود زمين حاصلخيز کشاورزي، بحراني را موجب شده که در صورت عدم مهار آن ممکن است اکوسيستم انساني را به مخاطره اندازد. در گذشته بحرانهاي فقدان مواد غذايي ناشي از عوامل جغرافيايي نظير خشکسالي، سيل يا جنگ عوامل قابل کنترل بودهاند و گروه نسبتاً يکدستي از انسانها دچار آن ميشدند؛ اما وضعيت جبري پيشآمده ناشي از عواملي جديد رو به افزايش است. عواملي که لزوم تجديدنظر در حوزه توليدات موادغذايي را طلب ميکند. درصورتيکه مسأله گرسنگي در شهرها بيشتر توسعه پيدا کند، پيامد آن اغتشاشات همگاني و بحرانزايي دسته جمعي خواهد بود که نظاير آن در کشورهاي آمريکاي لاتين و آفريقايي اتفاق افتاده است (دانشپور، 1387). در جهان امروز امنيت غذايي بهعنوان يکي از اهداف مهم سرلوحه برنامههاي دولتها قرار گرفته است. بدون شک بهمنظور نيل به امنيت غذايي علاوه بر اتخاذ سياستهاي مطلوب و برخورداري از منابع کافي بايد سياستگذاري جهاني به گونهاي باشد که تمامي عوامل تأثيرگذار را به شکل همزمان و در تعامل با تمامي کشورها تحليل و بررسي نمايد. سازمان فائو "سازمان خواروبار و کشاورزي ملل متحد" بهعنوان يکي از نهادهاي رسمي جهاني، راهکارها و سياستهاي برنامهريزي شده را برای ايجاد پايداري در روند عرضه و تقاضاي محصولات کشاورزي مورد طرح و بررسي قرار داده است. نتايج حاصل از اين رايزنيها برای حل مشکلات موجود و دستيابي به توسعه پايدار کشاورزي بهعنوان سياستهاي عمومي کليه کشورها تحت اجرا و روند عملياتي قرار ميگيرد. با توجه به گراني غيرقابل مهار مواد غذايي و بحران سوء تغذيه که رو به افزايش است؛ فائو يکي از راههاي مؤثر در واکنش به افزايش جمعيت شهرنشينان بهويژه در کشورهاي در حال توسعه را "کشاورزي شهري" ميداند. براساس برنامهاي که تحت عنوان غذا براي شهرنشينان توسط فائو اجرا ميشود، به شهروندان کمک شده تا در توليد غذا و تغذيه خود و سايرين مشارکت داشته باشند. بخش عمدهای از اين برنامهها شامل استفاده از اراضي و محيطهاي سبز شهري در توليد ميوهها و سبزيجات در فضاهاي آپارتمان است (Dick Copeman,2006). شهروندان جامعه ميتوانند از فضاي اختصاص داده شده به كشاورزي شهري سود ببرند. ابتكاراتي نظير باغهاي عمودي، جامعه را برای رسيدن به خودكفايي و امنيت غذايي شهري با تأمين دسترسي تمامي شهروندان به غذاهاي مغذي بهدست آمده از كشاورزي شهري كمك مي كند (Mazereeuw, 2005). گسترش هستهاي شهري سبب شده است كه زمينهاي كشاورزي كاهش يابند. علاوه بر اين افت، رشد جمعيت شهري سبب افزايش تقاضاي مواد غذايي شده است. تأمين فضاي مورد نياز براي پرورش محصولات کشاورزی در فضاهاي شهري نقش مهمي را در ارتقاء امنيت غذايي دارد. محصولات توليد شده در باغهاي شهري يا باغهاي عمودي از منابع محلي توليد غذا محسوب ميشوند كه فاصله تحويل محصول به مصرفكننده را به حداقل زمان و مسافت ممكن ميرسانند. اين كاهش مسافت سبب بهبود كيفيت محصولات، كاهش تصاعدی گازهاي گلخانهاي و كاهش هزينههاي جاري ميشود. بهعنوان مثال مطالعهاي نشان داده است كه درصورتيكه تنها 6% بامهاي تورنتو سبز شوند و تنها 10% از اين بامها مواد غذايي پرورش دهند، در حدود 7/4 ميليون كيلوگرم محصول در سال توليد ميشود (Peck, 2003). همچنين مستند شده است كه باغبانان (کشاورزان شهری)، ميوه و سبزيجات بيشتري نسبت به غيرباغبانان شهري مصرف ميكنند که اين مورد تأثير بسزائی در ارتقاء سلامت جامعه دارد (Blair, 1991). باغهاي عمودي همچنين برای توليد غذاي تجاري نيز بهكار برده ميشوند و در اين راستا منافعي نيز بههمراه دارند. بهعنوان مثال، هتل واترفرانت فرمونت[2] در تورنتو سالانه در حدود سي هزار دلار بابت توليد سبزيجات و گياهان خوراکی صرفهجويي ميكند (Cardinal Group, 2002). Fairmont Waterfront Hotel هزاران سال است که مردم، ساختمانها را با گياهان و سبزيجات ميپوشانند؛ دستکم از ديوارهاي معلق بابل در 2600 سال پيش به اين سو. وايکينگها بامهايشان را با چمن عايقکاري ميکردند و دکاندارهاي پمپي (شهري باستاني در ايتاليا) نيز بالکن دکانهايشان را با تاک ميپوشاندند. ولي افزايش جمعيت، گسترش شهرها، نگرانيها درباره امنيت غذاها و تغييرات آبوهوايي، روح و انرژي تازهاي به اين ايده بخشيده است (سايت خبر آنلاين). پيشبيني ميشود در سي سال آينده 5/2 ميليارد نفر در شهرها متولد خواهند شد. يکي از مشکلات کشورهاي توسعه نيافته مخارج روز افزون جمعيت زياد شهري است که نميتوانند به شکل مناسبي از نيروي کار آنها بهره گيرند و اين جمعيت جذب شبکه فعاليتهاي مولد شهري نميشوند. در کشورهاي توسعه نيافته نابرابري توليد و مصرف يکي از ضعفهاي اصلي در سياستگذاري شهري است. بهطوريکه در اکثر اين کشورها يک يا چند شهر مانع رشد شهرهاي کوچکتر ميشوند و بيشتر نيروها و منابع در اين مناطق شهري شده متمرکز ميگردند. در اين بين افزايش جريان مهاجرت از روستاها بهعنوان کانون توليد به سمت شهرهاي صنعتي خواهد بود که در حالت عمومي نقش مصرفکننده را ايفاء مينمايند. يکي از راهبردهاي پيشنهادي در توسعه شهرهای پايدار، ايجاد "شهربومي" ميباشد. اين مفهوم دلالت بر اين واقعيت دارد که ميتوان با همان کيفيت و خردمندي که در نگهداري فضاي خانه تلاش صورت ميگيرد، تمام محيط يک شهر را مراقبت کرد. از مشخصات منفي شهرهاي مدرن، وجود حجم زياد ورودي انرژي در مقابل حجم بيرويه ضايعات خروجي است. برنامهريزان "شهر بومي" اهدافشان را برمبناي ايجاد شهرهايي با ورودي کمتر انرژي و مصالح و توليد حداقل ضايعات و آلودگيها متمرکز ميکنند. صدق ننمودن الگوهاي گذشته کاربري زمين براي زندگي شهري امروز و همچنين تغيير نوع زندگي و الگوهاي کاربري نوين باعث شده که فرآيند توليد و مصرف مواد غذايي علاوهبر مقياس کلان موجود، بهشکل بومي در سطح خانوادهها نيز مطرح گردد. بدين معنا که خانوادهها در تأمين بخشي از مواد مصرفي خودکفا عمل کنند. اين خودکفايي در صورت بهرهمندي از راهکارهاي نوين سبزيکاري و آزاد کردن پتانسيلهاي نهفته در منابع طبيعي (نور، آب، خاک، گياهان) موجب پايداري زيستمحيطي و توسعه همگون با اصول پايداري اجتماعي- اقتصادي خواهد شد (دانشپور، 1387). زندگي انسان و حيات محيط طبيعي در ارتباط مستقيم با گياهان و پوشش سبز طبيعي قرار دارد. در پروژههاي طراحي اکولوژيک، اکوسيستمهاي منطقهاي بايد بهعنوان واحدهايي از اکوسيستم جهاني در نظر گرفته شوند. در اين ميان حفظ تودههاي گياهي بهعنوان يکي از اجزای پايهاي اکوسيستمها نقش حياتي در طرح برنامهريزي توسعه پايدار دارد. در رويکردهاي تکسويه معماري منظر، گياهان بهعنوان مصالح و ابزار معماري منظر مطرح میگردند، درصورتيکه نقش حياتي گياهان در چرخه حيات اکولوژيک و اکوسيستمهاي شهري اولويت اصلي را در منظر شهري دارد. براين اساس گياهان بهعنوان عنصر زنده در محيط در نظر گرفته شده و تغييرات فصلي و بيولوژيک آنها بهعنوان بخشي از ويژگيهاي تأثيرگذار در فضاي شهري ديده ميشود (دانشپور، 1387). روند بيمحاباي افزايش جمعيت انساني و رشد ناهمگون جوامع شهري موجب مصرفگرايي شديد در شهرها و تبديل منابع طبيعي به ضايعات شهري شده است. هرچند عموم افرادي که از سوء تغذيه رنج ميبرند در کشورهاي آفريقايي وآمريکاي لاتين ساکن هستند؛ اما اين سير فزاينده مصرفگرايي در کشورهاي در حال توسعه و بلکه در کشورهاي توسعهيافته نيز بهگونهاي پنهان وجود دارد (دانشپور، 1387). كاركردهاي شهر نيز در حال حاضر با آن چيزي كه از تاريخ به دست ما رسيده، بسيار فرق كرده است و رابطه آن با محيط زيست نيز در حال تغيير است. هزينه پايين جابجايي، براساس استفاده همگاني از سوختهاي فسيلي و همچنين اعمال يارانهها بر روي زيرساختهاي حمل و نقل، فاصلهها را بهطور نامناسبي كاهش داده است. امروز، ساكنين شهرها واقعاً در يك تمدن زندگي نمي كنند، بلكه بهواسطه تحرك و جابجايي منابع طبيعي، افراد و محصولات در حال گذران زندگي هستند (Urban Agriculture And Sustainable Cities). در يک نگاه عمومي به روند توليد به مصرف مواد غذايي در کشورهاي توسعهيافته مشاهده ميشود که مواد غذايي قبل از رسيدن به کلانشهرها، بهدليل طي کردن مسافتهاي زياد و واسطهگريهاي ايجاد شده از چرخه توليد به مصرف، انرژي نهفته زيادي را به خود اختصاص ميدهند (دانشپور، 1387). بهطور معمول، مواد غذايي قبل از اينكه خريداري شوند و مورد مصرف قرار گيرند، ميانگين 2000 كيلومتر مسافت را طي ميكنند (Farm Folk, City Folk, 2000). ميزان گاز گلخانهاي متصاعد شده از انتقال مواد غذايي و همچنين سفرهاي داخل و برون شهري انجام شده توسط افراد براي خريد، محاسبه شده است. اگر هر فردي تمام سبزيجات مورد نياز براي مصرف يكسال خود را پرورش دهد و از يك يا دو سفر درون شهري در هفته اجتناب كند، در نتيجه در حدود 312 كيلوگرم از تصاعد گاز گلخانهاي در سال كاهش مييابد. علاوهبر آن، كاهش سالانه گازهاي گلخانهاي در نتيجه حذف انتقال مسافت 2000 كيلومتري 160 كيلوگرم غذا، برابر با 7/19 كيلوگرم براي هر فرد است (Pembina Institute). خاك، آب و هواي محيطهاي شهري نيز آلوده هستند. تحليلهاي صورت گرفته نشان ميدهد كه خاكهاي شهري بيشتر از خاك مناطق روستايي آلودهاند. ظرفيت فلزات سنگين خاكهاي مورد استفاده كشاورزي شهري غالباً بيش از حدود مجاز ميباشد. سرب، روي، مس، نيكل، كادميوم، منيزيم، كروم و كبالت در بازرسيهاي انجام شده در شهرهاي گوناگون اروپاي شرقي يافت شدهاند. بزرگترين منبع اين آلودگيها، صنايع سنگين و رواناب ناشي از زهكشهاي بزرگراهها است (Lungu, 2002). اين نوع از آلودگيها نيز در آب آبياري و آب مورد استفاده در كشت آبي در شهرهاي آسيايي يافت ميشود. در مصر نيز كمپوست توليدي با نسبت زيادي از فلزات سنگين همراه است كه داراي آلودگي بالايي ميباشد و خطرات فراواني را در صورت استفاده در كشاورزي شهري خواهد داشت (Lardinois & Van Klundert, 1994). قابل ذكر است كه استفاده از مواد زايد برای توليد محصولات كشاورزي براي مصارف انساني بايستی در راستای حفظ و ارتقاء ايمني و سلامت مصرفكنندگان مورد بررسي قرار گرفته و در نتيجه بهبود يافته و يا محدود گردند (Hubert, 2008). مصرف كودهاي شيميايي در كشاورزي شهري نيز معضل ديگري است. بسته به شدت توليد، مصرف آنها بسيار متغير است. در توليد محصولات خودمصرف معمولاً از كود شيميايي كمتري استفاده ميشود، درحاليكه براي توليد محصولات مورد مصرف بازار، كود شيميايي زيادي مورد استفاده قرار ميگيرد (Mougeot). در كوبا، استفاده از كودهاي شيميايي در محدوده شهرها ممنوع شده و توليدكنندگان بر مديريت آفات و مديريت ارگانيك خاك تأكيد دارند (Altirei et al.1999). همچنين برای اجتناب از مشكلات آلودگيهاي ناشي از آفتكشهاي شيميايي، پيشنهاد شده است كه كشاورزي ارگانيك مورد توجه بيشتر قرار گيرد. روشي که محصولات غذايي از آن طريق توليد ميشوند، بر شرايط زيست محيطي نظير توانايي استفاده مجدد از مواد زايد، مصرف انرژي (در شکل ترابري مواد غذايي) و اداره کردن ميکرواقليم محلي تأثير بسزايی دارد. اگر شيوه توليد به گونهاي صحيح مديريت نشود، داراي اثرات زيست محيطي منفي نظير آلودگی صوتی، گرد و غبار، بوی نامساعد، آلودگي آب و افزايش مصرف آب آشاميدني خواهد بود (Urban Agriculture Strategy,2002). مقولات زيست محيطي مطرح در كشاورزي شهري شامل بينظميهاي ديداري، فرسايش خاك، تخريب پوشش گياهي، لايزايي، كاهش منابع آب و آلودگي منابع (خاك، هوا و آب) ميباشد (Mougeot). از مزايايي كه كشاورزي شهري براي محيط زيست شهري بههمراه دارد و خصوصاً در اجراي بام سبز و باغهاي عمودي بسيار مشهود است، مديريت اصلاح شده بارشهاي طوفاني، كاهش اثرات جزيره گرمايي، بهبود كيفيت هوا، افزايش تنوع زيستي و عايقسازي صوتي ميباشد. بارشهاي طوفاني شهري[3] آبي است که در طول بارش از سطوحي نظير سقفها، خيابانهاي سنگفرششده، بزرگراهها و پارکينگها جاري ميشود. در اغلب موارد، آبي است که درصورتيکه سطوح ساخته و يا سنگفرش نشده باشند، جذب خاک خواهند شد. داشتن سطوح غيرقابل نفوذ فراوان در فضاهاي شهري، مشکلات فراواني را هم از نظر کيفيت و هم از لحاظ کميت آب ايجاد ميکند(Sutic, 2003). زيرساختهاي شهري بايد توان مديريت بارشهاي طوفاني را داشته باشند. بارشهاي طوفاني هدايت نشده شهري معمولاً حاوي مواد سمي، تركيبات آلي و عاملهاي بيماري ويروسي و باكتريايي هستند. آب حاصل از اينگونه بارشها، براي آشاميدن و حتي شنا كردن نيز مناسب نيست و يكي از عوامل آلودگي آبهاي شهري محسوب ميشود (www.ecy.wa.gov). بامهاي سبز نوع خاصي از كشاورزي شهري هستند كه با مديريت اصلاح شده بارشهاي طوفاني همراه شده است. بامهاي سبز باعث كاهش روانابهاي سطحي از طريق بهبود نسبت نفوذ ميشود (Paxton. 1997, Sutic. 2003). بامهاي سبز بهعنوان مؤثرترين راه حل مبارزه با روانابهاي شهري ناشي از سطوح غيرقابل نفوذ مطرح شدهاند (Scholz, 2001). در واقع، 70 تا 100% بارشهاي طوفاني شهري كه بر روي بامهاي سبز ميريزد ميتواند از طريق اين سطوح در فصل تابستان جذب شده و اين مقدار به 40 تا 50% در فصل زمستان ميرسد. با وجود اينگونه بامهاي سبز، وقوع هرگونه رواناب ناشي از بارشهاي طوفاني براي چندين ساعت به تأخير ميافتد و احتمال بروز سيلابهاي برقآسا[4] كاهش مييابد (Peck, 1999). از مزاياي مديريت اصلاح شده بارشهاي طوفاني شهري، صرفهجوييهاي اقتصادي براي شهرداريها است. در گزارشي در تورنتو نشان داده شده است كه تنها اگر 6% سقفها سبز شوند، توانايي ذخيره بيش از 6/3 ميليون مترمكعب در سال آب ناشي از بارشهاي طوفاني وجود دارد كه درصورت امكان ذخيره آن درآمدي برابر 60 ميليون دلار خواهد داشت (Peck, 2003). بامهاي سبز همچنين آلودگيهاي زيستمحيطي آبراههاي محلي را بهدليل بهبود كيفيت روانابهاي شهري كاهش ميدهد، چراكه آلودگيها توسط مواد موجود در بامهاي سبز جذب ميشود. در نهايت، بامهاي سبز با كاهش رواناب ناشي از بارشهاي طوفاني، ريسك سرريز شدن فاضلابها، روان شدن سيلابها و همچنين فرسايش ناشي از روانابها را كاهش ميدهد (Sutic, 2003). منفعت ديگر زيست محيطي كشاورزي شهري، كاهش اثرات جزيره گرمايي شهري است. اثر جزيره گرمايي شهري زماني اتفاق ميافتد كه محدوده كلانشهرها بهصورت قابل ملاحظهاي گرمتر از محوطه اطرافشان گردند. در روزهاي گرم و شبها، دماي مراكز شهرها ميتواند 2 تا 6 درجه گرمتر از محوطه اطراف باشد. دلايل متعدي براي بروز چنين پديدهاي وجود دارد، يكي از اين دلايل، جايگزين شدن آسفالت و بتن در جادهها، ساختمانها و ديگر ساختارهاي لازم براي اسكان جمعيت در حال رشد، بهجاي فضاهاي سبز است (Cardinal Group, 2002). پيامدهاي اثرات جزيره گرمايي شهري خصوصاً در ساعات پيك گرما، افزايش تقاضاي انرژي براي خنككردن توسط دستگاههاي تهويه هوا و يخچالها ميباشد كه منجربه آلودگي هوا ميشود. پيامد ديگر، افزايش بيماريهاي ناشي از گرما نظير گرمازدگي ميباشد. كشاورزي شهري از جمله بامهاي سبز و باغهاي عمودي، اثرات جزيره گرمايي شهري را با كاهش فضاهاي تيره كه گرما را جذب ميكند، ميكاهد. بهجاي اينكه چنين سطوح ساختماني بتني، اشعههاي خورشيدي را جذب كرده و به انرژي گرمايي تبديل كند، بامهاي سبز و باغهاي عمودي سبب ميشود كه اغلب تشعشع خورشيدي از طريق پوشش گياهي جذب شده و براي فتوسنتز بهكار برده شود. پوشش گياهي ايجاد شده، بازتاب انرژي خورشيدي به محيط اطراف را محدود كرده و درنتيجه از افزايش دما ممانعت ميكند (Sutic, 2003). بهعنوان مثال در تورنتو پيشنهاد شده است كه با ايجاد تنها 6% پوشش گياهي، 1 تا 2 درجه سانتيگراد كاهش در اثرات جزيره گرمايي مشاهده خواهد شد (Peck, 2003). درصورتيکه کشاورزي شهري بهصورت مناسبي برنامهريزي و با طراحيهاي شهري يکپارچه شده باشد، ميتواند آرامش شهروندان را فراهم کند. فضاهاي سبز اطراف بلوکهاي آپارتماني و خانهها، به بهبود شرايط آب و هوايي کمک ميکند، چراکه فضاهاي سبز ميتواند رطوبت را افزايش داده، دماي هوا را بکاهد و رايحه مطبوعي را در شهر ايجاد کند؛ گرد و خاکها و گازهاي ناشي از هواي آلوده را از طريق شاخ و برگ گياهان و درختان جذب کند؛ سرعت باد را شکسته و حائل تشعشعات خورشيدي شده و سايه ايجاد کند. شهر قاهره يک نمونه خوب است، جاييکه آلودگي هوا تا سطح خطرناکي اوج ميگرفت. براي رفع چنين مشکلي، افزايش سطح فضاي سبز شهري در اولويتهاي اساسي سياستهاي شهر قرار گرفت. مسئوليت برنامهريزي و مراقبت از درختان کاشته شده در کانالهاي قديمي قاهره برعهده انجمني در شهر گذارده شد. نمونه ديگر شهر سوفيا، پايتخت بلغارستان است که کشت مواد غذايي در اطراف خانهها، سواحل رودخانهها و ديگر فضاهاي خالي شهر منجربه افزايش محصولات نباتي و بهبود ميکرواقليم شهر گشته است (Urban Agriculture And Sustainable Cities). علاوهبر اينكه بامهاي سبز دماي داخل و خارج را خنكتر نگه ميدارد، داراي منافع غيرمستقيم بهبود كيفيت هوا نيز ميباشد. كاهش تقاضاي انرژي ميتواند منجربه سوزاندن ذغالسنگ كمتر در نيروگاههاي توليد انرژي و در نتيجه تصاعد مواد شيميايي كمتر در هوا شود. كاهش تصاعد مواد شيميايي نيز سبب كاهش دود ميشود (Sutic, 2003). مطالعهاي نشان داده است كه با پوشش 6% بامهاي سبز، سالانه 56/1 مگاتن كاهش تصاعد گازهاي گلخانهاي بهطور مستقيم از ساختمانها و 62/0 مگاتن بطور غيرمسقيم از كاهش اثرات جزيره گرمايي خواهيم داشت (Peck, 2003). كشاورزي شهري همچنين باعث بهبود كيفيت هوا از طريق حذف آلايندههاي هوا نظير مواد شيميايي و مواد آلرژيزا نظير گردهها ميشود (Sutic, 2003). اين بهبود كيفيت هوا با كاهش اثرات جزيره گرمايي مرتبط است. مطالعه انجام شده نشان داده است كه با پوشش 6% بام سبز، بين 5 تا 10% از وارونگي هوا در سال كاسته ميشود (Peck, 2003). هرگونه باغ يا پوشش گياهي كه بر روي زمين يا روي سقف اجرا شده باشد، هوايي را كه از ميان آنها عبور ميكند تهويه كرده و كيفيت آنها را بهبود ميبخشد. بهعنوان مثال، 1 مترمربع از بام چمنكاري شده ميتواند سالانه 2/0 كيلوگرم ذرات معلق را حذف كند. علاوهبر اين، فرآيند فتوسنتز گياهان، براي حيوانات و انسان مواد غذايي و اكسيژن تهيه ميكند. هماكنون، تمايل به سمت توليد مواد غذايي خاصي در كشاورزي است كه باعث افت شديدي در تنوع زيستي چه در بخش كشاورزي و چه در بخش دام شده است. احياي تنوع زيستي يكي از مزاياي مهم زيستمحيطي حاصل از كشاورزي شهري است. كشاورزي شهري با توليد محصولات متنوع ميتواند اثر متقابلي بر روي توليد محصولات خاص داشته باشد. علاوهبر آن، كشاورزي شهري به حفظ گونه مورد تهديد يا كمياب ميوهها، سبزيجات، گلها و درختچهها كمك ميكند (Mazereeuw, 2005). كشاورزي شهري ميتواند با دو روش به ارتقاي تنوع زيستي كمك كند. اول اينكه باعث توليد مستمر ميوهها و سبزيجات كميابی ميشود كه با شرايط محلي انطباق دارند. تكنولوژيهاي جديد گونههايي را رواج دادهاند كه مطابق ميل بازار و مقتضيات تجارت بينالمللي ميباشد. مثلاً در بريتانيا هزاران گونه سيب محلي وجود دارد، اما فقط چند گونه آن براي تجارت در محدوده جامعه اروپا توليد ميشود. دوم اينكه تنوع محصولات و زمينهاي زراعي محدوده شهرها گونههاي بيشتري از پرندگان و حيوانات را جذب مينمايند (دهقاني، 1382). آلودگي صوتي فضاهاي شهري معمولاً بهدليل افزايش تراكم، ترافيك سنگين و فراواني سطوح سخت رايج ميباشد. كشاورزي شهري خصوصاً بامهاي سبز و باغهاي عمودي در كاهش آلودگي صوتي فضاهاي شهري بسيار مؤثر هستند. اين كاهش صدا بهدليل جذب امواج صوتي از طريق خاك و گياهان است (Sutic, 2003). جدول 2) اثرات بالقوه محيط زيستي كشاورزي شهري (FAO, 2007) دستهبندي اثرات زيست محيطي نمونههايي از اثرات زيست محيطي نتايج مطالعه اثرات جانبي تغيير در رژيم هيدرولوژيكي منطقه رواناب و سيلاب سطحي بيشتر؛ نفوذ كمتر رواناب در حدود 350% ميانگين افزايش مييابد؛ نفوذ در حدود 5/28% ميانگين كاهش مييابد. سيلاب، خسارت به اموال، حمل و نقل، مسيرها و زيرساختها فرسايش خاك پست كردن سطح زمين؛ تهنشيني رسوبات؛ توليد ذرات گردوخاك ريز در هوا اتلاف 40% خاكهاي زراعي و تجاوز از سطوح قابل تحمل؛ سطوح بالاي تهنشيني رسوبات؛ آلودگي هوا غرقاب شدن زهكش هاي شهري؛ ايجاد مزاحمت در حمل و نقل؛ مشكلات بهداشتي؛ افزايش هزينههاي نگهداري تغييرات اكولوژيكي تغيير در گونهها؛ كاهش تنوع زيستي؛ از دست دادن پوشش خاك؛ از دست دادن پوشش درختي در سطح بالا از دست دادن سكونت گاههاي گونهها؛ از دست دادن تنوع زيستي؛ فرسايش خاك آلودگي شيميايي سمي بودن سبزيجات از فاضلابهاي صنعتي؛ كاهش كيفيت آب محتمل افزايش جلبكها؛ خطرات بالقوه بهداشتي براي مصرف كنندگان؛ تهديد براي حيات وحش؛ افزايش هزينههاي تصفيه و خالصسازي آب چشم انداز و زيبايي شناختي ازدست دادن چشم انداز و تنوع محيط زيستي متوسط فقدان فضاهاي تفريحي؛ افزايش هزينهها جهت دسترسي به گزينهها بيماريها بيماريهاي مولد حامل متوسط بيماريهاي مرتبط با آب، فضولات، كودها و حيوانات؛ هزينههاي پايش، كنترل و درمان در حال حاضر يکي از سياستهاي حکومتهاي محلي، ارتقاي ظرفيتهاي سازمانهاي خصوصي و اصلاح سياستها به منظور پشتيباني از کشاورزان و واحدهاي کشاورزي کوچک و متوسط و اتخاذ سياستهاي مؤثر و کارآمد در جهت حمايت از واحدهاي پشتيبان توليد و تشکلهاي کشاورزي شهري، براي ترويج توسعه پايدار کشاورزي شهري است. چشمانداز حاصل از اين طرح خودکفايي خانوارهاي شهري در توليد و تهيه حداقل محصولات سبزيجات و صيفيجات مورد نياز خانواده است. براساس برنامهاي که توسط حکومتهاي محلي (شهرداريها) اداره ميشود، وامهاي حمايتي و برنامههاي آموزشي تحت عنوان کشاورزي پايدار شهري به شهروندان ارائه ميشود. راهکار ديگر براي ترويج کشاورزي پايدار شهري، بهرهمندي از تعاونيها و تشکلهاي مردم نهاد است. عواملي چون جهاني شدن، خصوصيسازي، تغيير نگرشهاي اداره امور، افزايش مطالبات جامعه مدني براي مشارکت، ناتواني دولتها از منظر منابع مالي و ظرفيت اداري، افزايش مشکلات توسعه نيافتگي و توصيههاي جهاني همگي بهرهگيري از سازمانهاي غيردولتي را بهعنوان يک راهکار براي حل مشکلات و پاسخگويي به چالشهاي شهري مطرح ميکنند. بهترين حمايت اجتماعي- اقتصادي براي توليدات کشاورزي شهري و کاهش هزينههاي توليد، شکلگيري تعاونيهاي کشاورزي ميباشد. شهروندان با تشکيل اين تعاونيها قادر خواهند بود نسبت به آموزش و تهيه ملزومات سبزيکاري اقدام نمايند. توليد محصولات سبزيکاري وصيفيجات با تعامل جمعي، موجب پرورش نيروهاي کار متخصص و همچنين فعالسازي نيروي بالقوه "زنان خانهدار" در طرحهاي خودکفايي در توليد سبزيجات شهري ميشود. بهترين راه براي کاهش هزينههاي توليد شکلگيري تعاونيها وتشکلهاي مردم نهاد ميباشد. اين تعاونيها ضمن تهيه امکانات و ابزار توليد، سبب افزايش ثبات اجتماعي، خودکفايي مردمي و اشتغالزايي منجسم ميشوند (ايماني جاجرمي، 1381). كشاورزي شهري منافع اقتصادي خاصي براي اجتماع دارد. باغهاي شهري ميتواند توسعه اقتصادي و صنعت توريسم را ارتقاء بخشد. باغها سبب جذب مشاغل و ساكنين ميشود و انگيزهاي براي رشد تجاري و ارتقاء حيات داخلي شهر ميباشند (Lerner, 1999). در مطالعهاي در مورد باغهاي شهري، دلالهاي معاملات املاك و اعضاي اتاق بازرگاني تصديق كردند كه باغهاي شهري مطلوبيت محدودههاي مسكوني و تجاري را بهبود بخشيده و ارزش اموال را بالا برده است (Schmelzkopf, 2002). فضاي سبز مزيتي مازاد براي هر ساختمان يا خانهاي محسوب ميشود. فضاي مفرح خصوصي[5] ناشي از كشاورزي شهري خصوصاً باغهاي عمودي يا حياطهاي سبز اين اجازه را به مالكين ميدهد كه از طريق افزايش ميزان اجاره منافعي كسب كنند. هتلها هم ميتوانند از طريق احداث باغهاي عمودي و بالا بردن نرخ هتل، منافعي بهدست آورند (Sutic, 2003). كشاورزي شهري همچنين ميتواند اشتغال محلي و درآمد ايجاد كند (WHO). مطالعهاي نشان ميدهد كه با پوشش 6% ساختمانهاي تورنتو ساليانه براي حدود 1350نفر بهطور مستقيم و غيرمستقيم فرصت شغلي مهيا ميشود. علاوهبر آن، ارزش تجاري حاصل از محصولات توليدي در بخش كشاورزي شهري ساليانه در حدود 4 تا 5/5 ميليون دلار خواهد بود (Peck, 2003). فرصتهاي شغلي ايجاد شده خصوصاً در زمينه ايجاد بام سبز عبارت است از: بازارهاي محصولات غذايي و قيمت پرداختي براي اينگونه محصولات، ميتواند اندازه و طبيعت پرورش محصولات غذايي را تحت تأثير قرار دهد. کشاورزي شهري- محلي داراي پتانسيل ايجاد فعاليتهاي اقتصادي محلي است و قابليت جذب سرمايهگذاران را درصورت اجراي مناسب دارد (Urban Agriculture Strategy,2002). يكپارچگي سيستمهاي توليد محصولات كشاورزي مختلف نظير دامپروري، كشت آبي، سبزيجات و درختان ميوه ميتواند بهعنوان روشي برای كاهش هزينههاي ورودي شهر بهكار برده شود (Hubert, 2008). بر اساس تحقيقات صورت گرفته، اثرات اقتصادي و اجتماعي كشاورزي شهري هنوز هم در آفريقا غالب است. در غياب فرصتهاي شغلي رسمي در بخشهايي نظير صنعت و خدمات، كشاورزي شهري همچنان يك ضرورت زندگي محسوب ميشود (Ellis and Sumberg, 1998). با اين حال، اثرات اقتصادي كشاورزي شهري در سطح ملي هيچ زماني بارز نبوده است. در كامرون، بخشهاي اصلي (محصولات كشاورزي، دامپروري و ماهيگران) تنها 20% توليد ناخالص داخلي را شامل ميشود. اگرچه كشاورزي شهري كمتر از 20% توليد ناخالص داخلي را شامل ميشود، براي بيش از 60% افراد منبع درآمد است. در حدود 80% كشاورزان را خانوادههاي كشاورزي تشكيل ميدهد، با احتساب شاغلين روستايي. با افزايش تقاضا شهرها براي مواد غذايي، كشاورزي كوچك مقياس به تدريج از كشاورزي معيشتي به سوي تركيبي از كشاورزي معيشتي و تجاري سوق يافته است (Cour, 2001). كمبود فرصتهاي شغلي در بخش صنعت يا خدمات سبب شده است كه كشاورزي شهري بهعنوان معيشت اصلي ميليونها نفر در كشورهاي در حال توسعه محسوب شود (World Bank, 2007). در سال 1994 مطالعهاي در تازانيا انجام شد كه نشان ميداد كشاورزي شهري دومين سهم ميزان اشتغالزايي را در اين كشور دارا مي باشد، يعني حدود 20 درصد شاغلين. خروجي ناخالص سالانه بيش از 10000 مؤسسه فعال در بخش كشاورزي شهري در مجموع برابر 4/27 ميليون دلار با ارزش افزوده سالانه 1/11 ميليون دلار بوده است (FAO, 2007). كشاورزي شهري حتي در سطح خانوار هم ميتواند مفيد باشد، خصوصاً زمانيكه محصولاتي توليد شود كه داراي سطح تقاضاي بالاتري بوده و يا نسبت به محصولات روستايي داراي مزاياي نسبي بالاتري نظير محصولات فاسدشدني (سبزيجات و شير)، قارچها، گلها و گياهان تزييني ميباشد. دامپروري شهري نيز ميتواند از مشاغل سودآور باشد. سرمايهگذاري در بخش دامپروري تجاري، نيازمند سرمايه ابتدايي بالاتري نسبت به ديگر فرمهاي كشاورزي شهري غيررسمي ميباشد (FAO, 2007). در جدول 3 دادههاي بهدست آمده از مطالعه بر روي درآمد خالص ماهانه از كشت آبي سبزيجات بهصورت خلاصه نشان داده شده است. جدول 3) درآمد خالص ماهانه از زراعت كشت آبي سبزيجات در آفريقا (FAO, 2007) شهر درآمد ماهانه خالص معمول (دلار در مزرعه) يا بالاترين درآمد (درصورت موجود بودن) سرانه درآمد ناخالص ملي (دلار در ماه) 40-57 27 10- (300) 24 320 (producers), 330 (wholesalers), 140 (retailers) 22 30 26 24 12 80-270 (producers), 120 (retailers) 53 50- (110) 36 40- 66 (250) 46 60 24 40-80 (125) n.a. 30-70 (figures per ha) n.a. 10-50 13 30-50 n.a. 35-85 (120-160) 27 53-120 27 30-25 (270-330) 26 10-163 (279) 33 40 17 14-70 (100) 25 10-30 27 34-67 53 فاكتورهاي مهمي درآمد خالص زراعت شهري خانوارها را تحت تأثير قرار ميدهد كه عبارتند از: ميزان گرايش بازار، اندازه زمين، نيروي كار موجود در خانه، انتخاب نوع محصول و حيوان؛ موجوديت و هزينه وروديهاي اساسي (خصوصاً استفاده از منابع محلي نظير زايدات آلي و فاضلاب)؛ فرصت براي آبياري در فصول خشك؛ تكنولوژي و سرمايه موجود؛ دسترسي به بازارها و قيمتها؛ توانايي ذخيره و حفظ محصولات (Danso et al., 2003). با رشد شهرها و افزايش تعداد كشاورزان شهري، بهرهوري در بخش كشاورزي با كاهش زمينهاي قابل كشت خصوصاً در مناطق پرتراكم تحت تأثير قرار خواهد گرفت. همچنين مقولات محيط زيستي نظير كاهش زمان آيش و سيکلهاي زراعتي چندگانه در يك سال نيز متأثر خواهد شد (Keys and McConnel, 2005). توليد محصولات غذايي در شهرها و مناطق نزديك آنها اين امكان را بهوجود ميآورد تا چرخه غذايي مرتبط با توليد- مصرف محدودتر شود. ضايعات آلي خانگي را ميتوان تصفيه و به كود تبديل كرد و در باغها و مزارع بهكار برد. اين فرآيند، صرفهجوييهاي بوم شناختي و اقتصادي زيادي را بههمراه دارد: كشاورزي شهري ميتواند به ايجاد صنايع و فرصتهاي شغلي جديد در محدوده شهرها و اطراف آنها كمك كند. اين فرصتها عبارتند از: تهيه و توليد كود، تأمين بذر و ابزار، بازاريابي و توزيع، تعاونيهاي كشاورز- مصرف كننده و خودكار كشاورزي (دهقاني، 1382). در دوران شرايط اضطراري و بحرانها نيز رشد سريعي در فعاليتهاي کشاورزي شهري ميتوان مشاهده کرد. از بارزترين آنها ميتوان برلين در 1945، هاوانا و ديگر شهرهاي کوبا در دوران تحريمهاي اقتصادي، يا در مسکو و ديگر شهرهاي اروپاي شرقي بعد از فروپاشي رژيم کمونيستي و جديدترين مورد، در کشمکشهاي موجود در نوار غزه را نام برد. در تمامي اين موارد بعد از اتمام بحران، فعاليتهاي کشاورزي شهري کاهش يافته يا متوقف شده و مردم زندگي عاديشان را از سر گرفتهاند (FAO, 2007). سيستمهاي غذايي ميتوانند نقش مهمي در شکلدهي حس جامعه بازي کنند، ارتباط بين اعضاي جامعه و ارتباط با زمين. پرورش مواد غذايي بهصورت محلي ميتواند اعتماد به نفس محلي را افزايش دهد. ديگر اثرات اجتماعي مهم سيستمهاي غذايي، تغذيه مصرفکنندگان و دسترسي به تأمين غذاي کافي براي تمام اعضاي جامعه است (Urban Agriculture Strategy,2002). در ادامه چند اثر اجتماعي كشاورزي شهري خصوصاً در مقوله بام سبز و باغ عمودي ذكر شده است. در جوامعي كه مشكل چاقي يك معضل است، باغهاي شهري فرصتي براي ساكنين ايجاد ميكند تا فعاليت فيزيكيشان را از طريق باغباني افزايش دهند. باغباني نوعي از فعاليت فيزيكي است كه افراد بسياري عليرغم محدوديتهاي حركتي در آن شركت كنند. تمام سنين نيز ميتوانند از آن لذت برند. پوشش گياهي خصوصي و عمومي، اثرات رواني و كالبدي مثبتي بر روي افراد دارد. در واقع، مطالعهاي كه بر روي بيماران بستري شده در بيمارستاني با منظره طبيعي و فضاي سبز در مقايسه با بيمارستاني با منظره ديوارهاي آجري انجام شده است، نشان ميدهد كه بيماراني كه منظره فضاي سبز را داشتهاند، داراي دوره بازتواني كوتاهتر، تجويز داروي كمتر و ارزيابي منفي كمتري از پرستاران بودهاند (Ulrich, 1984). مطالعات رواني نشان داده است كه اثرات احياكنندگي مناظر طبيعي، توجه بينندگان را جذب كرده، آگاهيشان را نسبت به خودشان و افكار مخرب منحرف كرده و بهبودي سلامت فرد را تسريع بخشيده است. افرادي كه در محدودههاي پرتراكم زندگي ميكنند، درصورتيكه داراي بالكن يا تراسي گلكاري شده و سبز باشند، كمتر مستعد بيماري هستند، كه قسمتي از آن به دليل اكسيژن مازاد، تهويه هوا و رطوبت ناشي از گياهان و همچنين مزاياي درماني ناشي از نگهداري و پرورش گياهان است. تنوع صدا، رايحه و رنگهاي گياهان نيز ميتواند اثرات قابل توجهي بر روي سلامت و رفاه افراد داشته باشد (Cardinal Group, 2002). در مطالعهاي ديگر، كاهش استرس و بهبود سلامتي فرد در تماس با طبيعت از ديگر مزاياي همراه شده با پوشش گياهي شهري عنوان شده است (Kalplan, 1989). افرادي با بيماريهاي رواني اغلب باغهاي شهري را محيطي قابل قبول براي دور شدن از فضاي شهري عنوان كردهاند (Carver, 2005). دسترسي به غذاي سالم و تازه نيز از مقولات مهم ميباشد. کشاورزي شهري هم به مقوله موجود بودن مواد غذايي و هم به دسترس بودن آن اهميت ميدهد. در اوگاندا، بيش از 60 درصد مواد غذايي مصرف شده بهوسيله اقشار کم درآمد، توسط خود آنها توليد ميشود. علاوه بر امنيت غذايي کشاورزي شهري، خود توليدي[7] مواد غذايي هزينههاي ماهانه خانوارها را بر روي غذا کاهش داده و نقدينگي بيشتري براي ديگر نيازهاي خانوارها (درماني، مسکن، تحصيل، پوشاک و ساير موارد) بهجاي خواهد گذاشت (FAO, 2007). از ديگر پتانسيلهاي کشاورزي شهري خصوصاً در کشورهاي آفريقايي، نقش آن در برنامههاي کاهش ايدز است. افرادي که داراي سوءتغذيه هستند، نسبت به دريافت ويروس ايدز آسيبپذيرتر بوده و ميزان رشد و گسترش بيماري در بدن فرد سريعتر ميباشد (FAO, 2007). كاهش جرايم در جوامعي كه داراي باغهاي شهري هستند مشاهده شده است (Schmelzkopf, 1995). افرادي كه در باغهاي شهري زمان را سپري ميكنند نسبت به جرم و جنايت دلسرد و بيميل ميشوند. زمانيكه براي يك باغ شهري سرمايهگذاري ميشود، افراد در آن حضور خواهند داشت و درنتيجه براي حفاظت از آنها در برابر جرايمي نظير خرابكاريها فعاليت شده و تمهيدات خاصي در نظر گرفته ميشود. باغهاي شهري همچنين محيط امني را براي ساكنين و خصوصا كودكان مهيا ميكنند. يك نمونه موردي از اين كاهش جرايم، نمونه محدوده ويكتوريا هيلز در كيچنر[8] است. بعد از احداث باغ شهري در يك محوطه خالي در مركز آن جامعه، حوادث جنايي در تابستان اول تا 30% و در پايان تابستان سوم تقريبا تا حدود 56% كاهش داشته است. به غير از اين آمارها، مردم نيز اذعان كردهاند كه بعد از احداث اين باغ شهري احساس ايمني بيشتري ميكنند (Mazereeuw, 2005). كشاورزي شهري ميتواند ارزشهاي زيبايي شناختي جامعه را بهبود بخشد و فضاي بيروني بيشتري را براي ساكنين و بازديدكنندگان تهيه كند. باغهاي عمودي، محيطي آرام و لذتبخش براي ساكنين تأمين ميكند (Sutic, 2003). مطالعات نشان داده است كه فعاليتهاي تفريحي انجام شده در باغها و پاركها جهت كمك به شهروندان براي مواجهه با استرسهاي روزانه و ديگر نيازهاي غيراسترسي مفيد است (Cardinal Group, 2002). اجراي گسترده باغهاي عمودي و باغهاي شهري، بهطور بالقوه فضاي تفريحي و فراغتي بيشتري را براي ساكنين تهيه ميكند. فضاي سبز نيز بهعنوان يك مؤلفه حياتي در بهبود كيفيت زندگي مطرح است. جدول 4) مزايا و مضرات جنبه هاي اجتماعي، اقتصادي و محيط زيستي كشاورزي شهري (Urban Agriculture Strategy,2002) جنبه مزايا مضرات اجتماعي ساخت جامعه؛ رشد برهم كنشها؛ زندگي بخشيدن به روح عمومي شهر؛ ايجاد رغبت؛ ايجاد فرصتهاي آموزشي؛ تأمين نيازهاي سبزيجاتي در حد 1-5%؛ ايجاد فرصتهاي تفريحي انفعالي؛ ايجاد فرصت مشاركت براي همه ساكنين؛ تأمين مواد غذايي سالم و تازه؛ ايجاد فرصتهاي تفريحاتي منفعل و غيرمنفعل؛ ايجاد فضا براي برقراري تماسهاي اجتماعي؛ ايجاد فضاهاي جذاب زيست محيطي شهري نياز به آموزش ساكنين شهر؛ ميتواند بهعنوان استفاده خصوصي درك شود؛ خطر بالقوه خرابكاران؛ بار اضافي اداري و مديريت منظر؛ در مورد فضاهاي سبز خصوصي ايجاد شده، ممكن است ارتباطات اجتماعي را كاهش دهد. زيست محيطي استفاده از مواد زايد جامد؛ بهبود تنوع و تجربه زيباشناختي؛ ايجاد منظري كارآمد؛ بهبود نفوذپذيري سطح؛ دليلي براي ساكنين جهت استفاده از مراكز تفريحي در نزديكي منازلشان؛ بهبود تنوع زيستي؛ استفاده از روشهاي ارگانيك؛ داراي اثرات بر روي آبهاي زيرزميني نيستند؛ استفاده از آبهاي طوفانهاي شهري؛ كاهش اثرات جزيره گرمايي طراحي پاركها را تحت تأثير قرار خواهد داد؛ محل سكونت موشهاي صحرايي بايد مديريت شود؛ تقاضاي آب آبياري در فصل تابستان افزايش مييابد؛ در صورت مديريت نادرست كشت هاي آبي ممكن است آلودگيهاي رايحهاي ايجاد كند. اقتصادي ميتواند به نسبت كمي قيمت مواد غذايي را كاهش دهد؛ ميتواند در مقياسهاي كوچك براي توليد محصولات غذايي شهري مورد استفاده قرار گيرد؛ اقتصادي بودن هزينههاي ساخت مناظر شهري؛ فضاي بامها نيز بهعنوان قسمتي از فضاي مورد استفاده به حساب مي آيد؛ در مورد بامهاي سبز، هزينه ساخت و مديريت ساختمان را افزايش ميدهد؛ جدول 5) سازگاري و ناسازگاري ها در پايداري كشاورزي شهري (FAO, 2007) ابعاد پايداري كشاورزي شهري محيط زيستي اقتصادي اجتماعي سازگاري مواد مغذي موجود در فاضلاب و زايدات شهري در گياهان؛ سبزكردن فضاي شهري و تغيير در ميكرواقليم؛ مديريت تنوع زيستي و چشم انداز؛ توليد غذا؛ دسترسي به ورودي ها و بازارها؛ اشتغال و توليد درآمد را مطلوب مي گرداند؛ نيازهاي انساني به غذا و فضاهاي سبز؛ كاهش فقر؛ ساخت جامعه؛ ناسازگاري آلايندههاي شهري، خاك و آب آبياري كشاورزي را تحت تأثير قرار ميدهد؛ مواد شيميايي، محيط زيست شهري را تحت تأثير قرار ميدهد؛ رقابت با ديگر كاربريهاي شهري؛ خرابكاري و دزدي مفاهيم و دركهاي منفي از كشاورزي شهري و حومه؛ عدم سازگاري كشاورزي شهري و حومه با تقاضاهاي جامعه نظير مراكز تفريحي؛ در شهرهايي كه تجربه ركود صنعتي را داشتهاند، تدارك زمينهاي متروك براي پرورش دادن مواد غذايي بهطور قطع يكي از گزينههاي سياست برنامهريزي است. در شهرهاي آمريكا نظير ديترويت و نيويورك، هزاران هكتار زمين در اختيار كارگران بيكار قرار داده شد تا كشاورزي كنند. در انگلستان، پروژههاي مزرعه- شهر بر روي زمينهاي متروك 20 شهر انجام شده است. در آلمان، زمينهاي شهري كه قبلاً محوطههاي معادن زغال سنگ بودند نظير شهر اسن، براي پروژههاي كشاورزي شهري مورد استفاده قرار گرفتهاند. در مورد مناسب بودن زمينهاي آلوده شده شهري براي كشت و كار نگرانيهايي وجود دارد و پيشنهاد شده است كه در فاصله كمتر از 10 متر از كنار جادههاي شلوغ، زراعتي صورت نگيرد، خصوصاً در شهرهايي که هنوز سوخت سربدار استفاده ميشود. بهطور کلي، در مورد زمينهايي که با فلزات سنگين نظير کادميوم و سرب آلوده شدهاند، بايد با احتياط رفتار کرد و تصميمگيري نمود. با اين حال، تحقيقات در آمريکا و انگلستان نشان ميدهد که به طرقي ميتوان با اين مشکلات روبرو شد: حفظ PH بالا با اضافه کردن مقدار زيادي آهک و همچنين بالا نگهداشتن سطح مواد آلي با اضافه کردن کمپوست يا کود کشاورزي، به کاهش تجمع فلزات سنگين در خاک کمک مي کند (Urban Agriculture And Sustainable Cities). چينيها در مورد سيستمهاي زراعتي شهري بسيار متمرکزشان مشهور هستند و اين روزها، بسياري از شهرهاي بزرگشان در توليد محصولات غذاييشان در فضاهاي شهري همجوار خودکفا شدهاند. پکن با جمعيتي بالغ بر 10 ميليون، هنوز هم مزارع همجوار خودش را اداره ميکند. در شانگهاي، تنها 20% زمينها بوسيله مسئولين شهر داراي مجوز ساخت و ساز است و 80% زمينها در اصل براي زراعت استفاده ميشود و شهر را نسبت به توليد سبزيجات خودکفا کرده و اغلب برنج، مرغ، اردک را خودش توليد مي کند (Urban Agriculture And Sustainable Cities). سيستمهاي كشاورزي در محدودهاي با كاربري غيركشاورزي نيز انجام ميشود، بهعنوان مثال، در مطالعهاي انجام شده در جمهوري دومينيكن در سال 1997 دريافتند كه غلات و احشام در يك سوم كل 2734 بلوك شهري توليد شده بودند که از اين ميان، 38% در بلوكهاي فقيرنشين، 24% كم درآمد، 44% سطح متوسط، 48% منطقه مسكوني مرفه، 6% تجاري، 15% صنعتي و 23% موسسهاي واقع بودهاند(Mougeot). گزينههايي كه براي كشاورزي شهري مطرح هستند، عبارتند از: باغهاي درون فضاي مدرسهها باغباني تجاري باغهاي عمومي جامعه گلخانهها مقوله باغهاي عمودي و بامهاي سبز معمولاً بهجاي يکديگر مورد استفاده قرار ميگيرند. هر دو بدين مفهوم است که سقف ساختمانها جهت کشت گياهان تخصيص داده شود که معمولاً از طريق پوشاندن قسمتي از سقف با لايههايي بهعنوان ممانعت کننده رشد ريشه گياهان، لايه مياني رشد (معمولاً خاک) و سپس بذر يا گياهان ميباشد. در بام سبز معمولاً سبزيجات که نياز به خاک عميق ندارند يا بيشتر گياهاني نظير گل ناز که گياهي چندساله و مقاوم به خشکي است، مورد استفاده قرار ميگيرد. در باغهاي عمودي، از سوي ديگر، بيشتر بر روي توليد مواد غذايي يا درختچهها (علاوه بر گياهان يا گلها) تمرکز ميشود که در اينصورت به توجه بيشتر و عمق خاک بيشتر نياز است (Mazereeuw, 2005). توسعه فضاي سبز عمودي از مهمترين دستاوردهاي شهرسازي براي كاهش آلودگي و دماي هوا در شهرهاي بزرگ است. خانههاي اروپايي با استفاده از بامهاي گلكاري شده سالانه حدود 100 ميليون دلار در مصرف انرژي صرفهجويي ميكنند. در كشورهاي اروپايي بسياري از شهروندان بهطور تجربي دريافتهاند كه گلكاري در بام خانههايشان موجب كاهش حرارت و دما بهويژه در تابستان ميشود. در طول اين فصل درجه حرارت سقف خانههاي اروپايي اغلب تا 140 درجه فارنهايت افزايش مييابد، اما استفاده از فضاي سبز عمودي روي بامها اين ميزان گرما و ذرات معلق در هوا را به گردش در ميآورد. بررسيها نشان ميدهد سقف خانههايي كه گلكاري شدهاند بيشتر از 77 درجه فارنهايت گرما جذب نميكنند و به همين دليل در كاهش آلودگي هوا و ميزان مصرف انرژي مؤثرند. كارشناسان معتقدند چنانچه سقف تمام خانهها گلكاري شوند درجهكشاورزي شهري
ضرورتهاي شکلگيري کشاورزي پايدار شهري
كشاورزي شهري و توليد پايدار مواد غذايي
كشاورزي شهري، شهرسازي و منظر پايدارشهري
كشاورزي شهري و محيط زيست
الف) مديريت اصلاح شده بارشهاي طوفاني شهري
ب) كاهش اثرات جزيره گرمايي شهري
ج) بهبود كيفيت هوا
د) افزايش تنوع زيستي
ه) عايق سازي صوتي
كشاورزي شهري، اقتصاد و اشتغال
كشاورزي شهري و اثرات اجتماعي آن
الف) افزايش فعاليت فيزيكي
ب) بهداشت و سلامت (باغ درماني[6])
ج) ايمني
د) فضاي سبز جامعه و ارزشهاي زيبايي شناختي
كشاورزي شهري و فضاي كار
بام سبز و باغهاي عمودي